پس از چندین سال زانو زدن پای معارف و حرکت با این انوار الهی، اکنون انتظار می‌رود به کجا رسیده باشیم؟

آنچه مسلّم است، علم و معرفتی که برگرفته از قرآن و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) و مطابق با فطرت انسانی باشد، قطعاً تأثیرگذار است؛ به ویژه برای کسانی که در این راه پیگیرند و بر مجاهدهٔ علمی و صدالبته عملی مداومت دارند.

پس ناشکری است اگر بگوییم در این راه، فعل و صفتمان تغییر نکرده. طرز فکر و نگاهمان نیز قطعاً لطیف‌تر و عمیق‌تر شده. اما هنوز کافی نیست؛ چون خودمان عوض نشده‌ایم.

آری خودمان!

ما به دنیا آمده‌ایم و در عالم ماده زندگی می‌کنیم. اما حقیقت وجودمان عقل است، نه ماده؛ وگرنه با مرگِ بدن مادی از بین می‌رفتیم. 
با این حال و علی‌رغم تمام تغییراتی که کرده‌ایم، هنوز این خود معقولمان را درست نمی‌یابیم و با خود محسوسمان زندگی می‌کنیم. یعنی آنچه از خود می‌شناسیم و درک می‌کنیم، براساس ظاهر و سود و زیان دنیاست، نه قلب و ابدیت.
نشان به این نشان که وقتی در میادین امتحان گیر می‌کنیم، معقولات در زندگی‌مان کمتر فعالیت و تأثیر دارند تا محسوسات. هنوز به فکر زیبایی‌ها و نعمت‌های دنیاییم و نمی‌توانیم زیبایی‌های معقول را ببینیم و با آن‌ها آرامش بگیریم. حتی در معنویات اگر نماد محسوسی داشته باشیم، دلخوش‌تریم و خیالمان راحت‌تر است.

ما هنوز به عالم معقولات نرفته‌ایم، وجود عقلی‌مان نزد ما حاضر نیست و مطلوبات عقلی را مدّنظرمان نداریم.
اگر چنین نبود، در هر میدانی می‌توانستیم خواست اصلی خدا را بفهمیم و طبق آن می‌دانستیم چه باید بکنیم. وظیفه‌مان را یقینی و بدون شعار و حساب و کتاب، استنباط می‌کردیم و به آن عمل می‌نمودیم. نه اینکه علی‌رغم تشخیص وظیفه، کلی اضطراب و چون و چرا داشته و دنبال راه دررو باشیم؛ و به این در و آن در بزنیم تا خواست خودمان را با آیه و روایتی توجیه کنیم یا از مرجع و عالِمی برای کارمان تأییدیه بگیریم.

این همان تغییر روحیه‌ای است که باید در ما اتفاق بیفتد. لااقل بپذیریم که اینجا عقبیم و به سایر تغییراتمان دل خوش نکنیم. خود را بدون بهانه در پیشگاه حق بگذاریم و از خودش کمک بخواهیم. اگر صاف و صادق باشیم، کمکمان می‌کند.



نظرات کاربران

//