فراگیر شدن ظلم در آخرالزمان

فراگیر شدن ظلم در آخرالزمان

 

در این جلسه (خلاصۀ جلسۀ 3، 3 رمضان 1443) به تبیین موضوع فراگیر شدن ظلم در آخرالزمان می‌پردازیم.

در احادیث بسیار شنیده‌ایم که در آخرالزمان ظلم و جور بسیار می‌شود. از زمان هبوط آدم(علی‌نبیناوآله‌وعلیه‌السلام)، ظلم در زمین آغاز شده است و در زمان تمام انبیاء به شکلی وجود داشته است. ولی امتلاء و پر بودن ظلم از زمان خاتم‌الانبیاء(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شروع شده است. دلیلش هم اتم و اکمل بودن راه روشنی است که «رحمة لِلعالمین» برای انسان‌ها باز کرده است. مثل اینکه هر چقدر شدت نور بیشتر باشد چشم‌ها بیشتر از دیدنش فراری می‌شوند. در قرآن هم خداوند می‌فرماید: "وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ"[1]. درواقع اختلاف از زمانی بیشتر شد که بیّنه و دلایل روشن به میدان آمد.

سیرۀ انسان‌های برحق هم نشان می‌دهد که دام‌های شیطان برایشان قوی‌تر بوده است؛ "لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ"[2]. هر چه صراط انسان به اعتدال و استقامت نزدیک‌تر باشد حضور شیطان در انحاء و انواع فریبش بیشتر می‌شود. هرچند کید شیطان ضعیف است.

به این ترتیب امتلاء ظلم در آخرالزمان از زمان پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شروع می‌شود و در زمان تک‌تک حضرات، ادامه پیدا می‌کند و اوج آن هم در کربلا به ظهور می‌رسد.

در زمان سایر انبیاء کفر به شکل واضح در مقابلشان می‌ایستاد. به گونه‌ای که مثلاً در زمان حضرت موسی(علی‌نبیناوآله‌وعلیه‌السلام) امتش که در حس و جزئیات گرفتار بودند تقابلشان با حضرت آشکار بود و به صراحت درخواست منّ و سلوی کردند؛ یا اینکه فرعون آشکارا با ایشان مقابله می‌کرد. اما امتلاء ظلم در زمان خاتم‌الانبیاء(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به شکل نفاق بود و نه مقابلۀ آشکار. در زمان پیامبر اسلام، نفاق حاکم شده بود؛ آن هم نه در فردیت بلکه در حاکمیت. این نفاق زمانی که حضرت در بستری بیماری بودند ظاهر شد؛ در ماجرای درخواست قلم و کاغذ از جانب حضرت، امتناع منافقین از همراهی با لشکر اسامه و جریان سقیفه. درحالی که همه می‌دانستند که خداوند در قرآن اطاعت از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را در کنار اطاعت از خود قرار داده بود.[3] به این ترتیب، ظلم و ظالم به نام دین، خیرخواهی، سعادت و رفاه مردم، حاکم شد.

این روند حاکمیت ظلم، کار را به جایی رساند که امامان ما یکی پس از دیگری به دست حاکمان مسلمان و نه کافر زندانی و مسموم شدند. آخرین اماممان نیز چنانکه در توقیع شریفشان فرمودند در مکانی دور مسکن گزیدند تا از جایگاه ظالمین در امان باشند.

"نَحْنُ وَ إِنْ كُنَّا نَائِينَ بِمَكَانِنَا اَلنَّائِي عَنْ مَسَاكِنِ اَلظَّالِمِينَ حَسَبَ اَلَّذِي أَرَانَاهُ اَللَّهُ تَعَالَى لَنَا مِنَ اَلصَّلاَحِ وَ لِشِيعَتِنَا اَلْمُؤْمِنِينَ فِي ذَلِكَ مَا دَامَتْ دَوْلَةُ اَلدُّنْيَا لِلْفَاسِقِينَ"[4]؛ هر چند ما در جايى منزل كرده‌ايم كه از محلّ‌ سكونت ظالمان دور است و اين هم به علّتى است كه خداوند صلاح ما و شيعيان باايمان ما را تا زمانى كه دولت دنيا از آن فاسقان مى‌باشد در اين ديده است.

منظور از فسق بیرون رفتن از زیّ توحید است، در جلوۀ شرک خفی و نه جلی. منظور از دول فاسقین هم فقط دول اسلامی نیست؛ بلکه سایر حاکمیت‌های یهودی و مسیحی هم از زیِّ دین الهی بیرون رفته‌اند.

در زمانی که امام ما می‌فرماید خدا صلاحش را در این دیده که تحت حاکمیت ظالم زندگی نکند یک شیعۀ منتظر موحد چگونه می‌تواند حاکمیت ظالم را بپذیرد؟! بعد از سقیفه تنها عدۀ معدودی توانستند سبک زندگیشان را از روش حاکم بر جوامع جدا کنند تا جایی که یا کشته شدند و یا مجبور شدند در تبعید و تنهایی زندگی کنند؛ درست مانند امامشان. این‌ها همان‌هایی هستند که در نگاه قرآنی مستضعفین[5] نامیده می‌شوند.

این یک روحیه است و کسی که روحیه‌اش به گونه‌ای باشد که حاکمیت ستم را نپذیرد فرهنگ جامعۀ ظالم را به زندگی و فکر و خیالش راه نمی‌دهد. طبیعتاً او در بُعد زندگی دنیوی همیشه مظلوم و مستضعف است. یعنی در عین قدرت ضعیف است. همانگونه که تمام حضرات با اینکه از علم عِنایی برخوردار بودند، ولی مکلف به استفاده از آن نبودند و سالیان سال را با فشار و یا در زندان‌ها سپری کردند. چون تحت حاکمیت فرهنگ حاکم زمانشان درنیامدند؛ که اگر فرهنگ حاکمان را می‌پذیرفتند هیچ ضرر دنیایی نمی‌دیدند.

همین که امروز به بنیانگذار انقلابمان در صفحات مجازی افترا می‌زنند و یا رهبر عزیزمان آماج اهانت‌ها قرار می‌گیرد همه نشان از استضعاف ایشان دارد. چون هیچ‌گاه زیر بار فرهنگ فاسقین نرفتند. پس ما هم نخواهیم که همه چیزمان سر جایش باشد و هر فرم و مدل و سبک زندگی غربی را بپذیریم.

از افتخارات ایرانیان این است که با انقلابشان اکثریت مردم درمقابل فرهنگ ظالمین برخاستند و جنگیدند و تحریم شدند. اما چرا باز هم امام زمان(عجل‌الله‌فرجه) نیامد؟ چون با اینکه حاکمیت ضد ظلم آغاز شده و استارت ماشین انقلاب خورده بود، اما به هر حال نیاز بود که در مواقعی هم پا روی گاز می‌رفت و شتاب حرکت بیشتر می‌شد و یا اینکه در مواردی ترمز زده می‌شد.

متاسفانه دشمن با نفاق تام، سایۀ حاکمیتش را بر این مملکتِ نوری انداخت. تا جایی که اثرات حقیقی انقلاب کمرنگ شد آن هم نه در بُعد حاکمیتی که همواره در مسیر اهداف امام راحل(قدس‌سره) باقی مانده است؛ بلکه از آن لحاظ که امت آنگونه که در اوایل انقلاب با آن اهداف همراه بود همراه نیست و بسیاری از روحیه‌ها غربی شده است.

پس مهم روحیه است. بنابر توقیعی هم که ذکر شد امام از ما نمی‌خواهد که به دشت و صحرا برویم و آنجا زندگی کنیم! بلکه نوع روحیه‌مان را باید عوض کنیم. چنانکه خود حضرت، فرهنگ ظالمان را نپذیرفته است. اما با این حال از ما هم غافل نیست و با علمی که عین معلوم است و لفظی و مفهومی نیست می‌داند که روحیۀ ما چیست و چه فرهنگی را گرفته‌ایم. "فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لاَ يَعْزُبُ عَنَّا شَيْءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ"؛ ولى در عين حال از اخبار و احوال شما كاملاً آگاهيم و چيزى از آن بر ما پوشيده نمى‌ماند.

یک منتظر وقتی این را بفهمد در روحیه‌اش کندوکاو می‌کند تا ببیند از چه خوشش می‌آید و از چه چیزی ناراحت می‌شود. او تلاش می‌کند تا روحیه‌اش مطابق روحیۀ حاکم بر دولت فاسقین نباشد.

اما واقعاً چه شد که این همه تنوع وارد زندگی‌ها و جامعۀ ما شد؟ سبک دکوراسیون غربی چگونه وارد خانه‌هایمان شد؟ طرز صحبت‌ها، ارتباطات و تغذیه و ... چگونه تا این حد، غربی شد؟ آن صفای قلوب کجا رفت؟ چرا اینقدر سنت‌های زیبایمان عوض شد؟ می‌توان گفت ما امروز در سبک زندگی و روحیه، در بطن سقیفه هستیم. چون سقیفه یک مکان خاص در یک زمان خاص نیست. یک فرهنگ و سیستم است که امروز به شکلی دیگر نمود پیدا کرده است.

"فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لاَ يَعْزُبُ عَنَّا شَيْءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ مَعْرِفَتُنَا بِالذُّلِّ اَلَّذِي أَصَابَكُمْ مُذْ جَنَحَ كَثِيرٌ مِنْكُمْ إِلَى مَا كَانَ اَلسَّلَفُ اَلصَّالِحُ عَنْهُ شَاسِعاً وَ نَبَذُوا اَلْعَهْدَ اَلْمَأْخُوذَ وَرٰاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لاٰ يَعْلَمُونَ"[6].

امام در ادامۀ توقیعشان می‌فرماید: من از ذلتی که به آن دچار شدید باخبرم. گویا امام امروز خطاب به ما مردم ایران که انقلاب کردیم می‌فرماید که من نورم را فرستادم و پرده را برداشتم تا شما توانستید برعلیه تمام دول ظالم که سردسته‌شان آمریکا و اسرايیل است قیام کنید. اما بسیاری از شما از پیشینیان خود دور شده و به فرهنگ ناشایسته روی آوردید و عهد مأخوذ را پشت سر انداختید. واقعاً با این وضعیت اگر امام زمان(عجل‌الله‌فرجه) صاحب انقلابمان نبود جا داشت که از آسمان بر ما آتش ببارد!

اما؛ "إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لاَ نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لاَ ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اَللَّأْوَاءُ وَ اِصْطَلَمَكُمُ اَلْأَعْدَاءُ"؛ ما در رعايت حال شما كوتاهى نمى‌كنيم و ياد شما را از خاطر نبرده‌ايم و اگر جز اين بود از هر سو گرفتارى به شما رو مى‌آورد و دشمنانتان، شما را از ميان مى‌بردند.

 به بیانی امام خطاب به ما می‌فرماید که من فراموش نمی‌کنم که در اوایل انقلاب چگونه قیام کردید و کشته دادید و جنگ را تحمل کردید. اگر مراعاتتان نمی‌کردم مصیبت‌ها بر شما می‌بارید. پس اگر می‌بینید امروز تحت فرهنگ دشمن هستید، ولی غرب نتوانسته بر شما حاکم شود فکر نکنید تافتۀ جدابافته هستید! این من هستم که شما را فراموش نکردم. وگرنه دشمن شما را ریشه‌کن می‌کرد.

"فَاتَّقُوا اَللَّهَ جَلَّ جَلاَلُهُ وَ ظَاهِرُونَا عَلَى اِنْتِيَاشِكُمْ مِنْ فِتْنَةٍ قَدْ أَنَافَتْ عَلَيْكُمْ ... فَلْيَعْمَلْ كُلُّ اِمْرِئٍ مِنْكُمْ بِمَا يَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا وَ يَتَجَنَّبُ مَا يُدْنِيهِ مِنْ كَرَاهَتِنَا وَ سَخَطِنَا فَإِنَّ أَمْرَنَا بَغْتَةٌ فُجَاءَةٌ حِينَ لاَ تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ وَ لاَ يُنْجِيهِ مِنْ عِقَابِنَا نَدَمٌ عَلَى حَوْبَةٍ"؛ پس تقوا پيشه سازيد و ما را در نجات خود از فتنه‌ای که شما را احاطه کرده است یاری کنید ... هر مردى از شما بايد به آنچه كه به وسيلۀ دوستى ما به آن تقرّب مى‌جست عمل كند و از آنچه مقام او را پست مى‌گرداند و خوشايند ما نيست اجتناب نمايد. زيرا امر ما ناگهانى و بی‌خبر اتفاق می‌افتد؛ آن هم در وقتى كه توبه سودى به حال او ندارد و پشيمانى او را از كيفر ما نجات نمى‌دهد.

در این فراز از توقیع، امام از ما می‌خواهد تقوا پیشه کنیم و در آزاد کردن خودمان از فتنۀ غرب که به ما روکرده امام را یاری کنیم. از ما انتظار دارد دنبال آن چیزی باشیم که مورد کراهت حضرت نباشد و از تسلط فرهنگ غرب بیرون بیاییم. که امر ظهور ناگهان اتفاق می‌افتد و اگر خود را از روحیۀ ظالمان دور نکرده باشیم توبه و ندامتمان فایده‌ای نخواهد داشت.

 

 

 

 


[1]- سورۀ بقره، آیۀ 213

[2]- سورۀ اعراف، آیۀ 16

[3]- اشاره به آیۀ 59 سورۀ نساء: "أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ".

[4]- احتجاج، ج2، ص495

[5]- اشاره به آیۀ5 سورۀ قصص: "وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ".

[6]-در عين حال از اخبار و اوضاع شما كاملاً آگاهيم و چيزى از آن بر ما پوشيده نمى‌ماند. ما از لغزش‌هایى كه از برخى شيعيان سر می‌زند از وقتى كه بسيارى از آنان ميل به بعضى از كارهاى ناشايسته‌اى نموده‌اند كه نيكان گذشته از آنان احتراز مى‌نمودند و پيمانى كه از آنان براى توجّه به خداوند و دورى از زشتى‌ها گرفته شده و آن را پشت سر انداخته‌اند اطّلاع داريم.

 



نظرات کاربران

//