.jpg)
جنگ نرم
در ادامۀ بحث آخرالزمان و شدت ظلم (جلسۀ 13، 13 رمضان 1443) به تبیین موضوع جنگ نرم میپردازیم.
در جلسه قبل در تبیین ظالمین و مصادیق آن، بر سفرۀ قرآن نشستیم و اولین تجلی ظلم را در مصداق حاکمیت فراعنه در خارج و ادعای ربوبیت و کبر فرعونی بررسی کردیم. سپس به بررسی مصادیق این کبر در خود و چگونگی حاکمیت شیطان در نفس پرداختیم. اکنون میخواهیم تمامیت این ظلم و استکبار را در حاکمیت جهانیِ فرهنگ غربی (شیطان بزرگ) بشناسیم. همان فرهنگی که تیشه به ریشۀ انسانیت زده است.
حاکمیت کبر، ظلم و جور جهانی، از قرن 20 و 21 با ادعای کشور آمریکا مبنی بر تفوق و برتری بر سایر ملل آغاز شد، بهطوریکه رؤسای جمهور این کشور، بهطور متمادی در بیاناتشان، آمریکا را تنها ملتی دانستند که با فرهنگ ويژۀ خود، جهان را روشن کرده و رهبری جهان را به عهده خواهد گرفت! بر این اساس قرن 21 را «قرن آمریکا» نامیدند و برای حاکمیت بر جهان، از طریق یک حکومت جهانیِ اقتدارگرا و قدرتطلب، برنامهها و طرحهای بیشماری را در قالب «نظریۀ اصلاح نظم نوین جهانی» ارائه دادند تا تمامیت سلطه خود را بر جهان مشخص کنند؛ درست مانند انقلاب سفید حکومت شاهنشاهی که ادعای اصلاح و ارائۀ زندگی و نظم نوین غربی را داشت. اما نتیجه آن چه شد؟ مردم با معرفت دینی و رهبری امام راحل و با شعار «نه غربی، نه شرقی، جمهوری اسلامی»، به این سلطهجویی 2500 ساله پایان دادند.
اکنون نیز برای مبارزه با حاکمیت سلطهجویانۀ آمریکا در جهان و ممانعت از ورود فرهنگ غربی، نیاز به انقلابی در سطح شناخت و معرفت داریم. شناخت به دسیسههای غرب و آشنایی با ترفندهای آن.
همانطور که میدانید ایران تا قبل از انقلاب اسلامی کشور شناختهشدهای نبود؛ اما بعد از انقلاب مرزهای معنوی و معرفتی آن باز شد و فرهنگ ملت ایران و قدرت این فرهنگ دینی بر جهانیان آشکار گشت و اینجا بود که حاکمیت ظلم جهانی متوجه ایران شد و امتلا و فراگیری ظلم آغاز شد[1]
تا قبل از انقلاب، در حکومت شاهنشاهی، در طرح انقلاب سفید، تمام منابع ایران در دست غرب بود؛ اما با وقوع انقلاب اسلامی، غرب با چهرۀ دینی استکبارستیز مواجه شد؛ لذا با روشهای نوین و در قالب «جنگ نرم» که ریشه در اعتباریات داشت، با ظهور کثرت، تنوع، رفاهطلبی و...؛ اوج فعالیت خود را علیه فرهنگ دینی با تهاجمی وحشتناک در سیطرۀ کمیت آغاز کرد و در قالب رشد تمدن، تکنیک، صنعت، فنآوری و...، کلمات و واژگان خود را در اذهان القا نمود و فرهنگ غربی را در میان مردم ما نفوذ داد و کمکم با رواج افکاری که گرایش به اعتبار در تجلی علوم و فنون داشت، مردم را به سمت پذیرش سیطره کمیت و حاکمیت کثرت و اعتبار سوق داد.
چرا این تاکتیک تهاجمی دربارۀ ایران اجرا شد؟ چون سردمداران استکبار جهانی، در مواجهه با همت و جسارت امتی قرار گرفتند که در یک نقطه جغرافیايی خود را از زیر سلطۀ ظالمانۀ آنها بیرون کشیدند و تحت سیطرۀ نور معنویت و معرفت حرکت کردند، لذا استکبار تصمیم گرفت با شگردی جدید وارد عمل شود.
اینجاست که مسئولیت ما، چه در زمینۀ شناخت شیطان کوچک در نفسمان و چه در شناخت شیطان بزرگ در حاکمیت جهانی، مسئولیتی بزرگ است که برای ادای آن، باید لحظهبهلحظه با شناخت این دشمن و روشهایش، برای مبارزه با او آماده شویم. درواقع امروز ما در نقطه و مصداق عینی تقاضای شیطان، در گمراه کردن بشر از صراط مستقیم[2] نشستهایم و باید هر لحظه "هارِبٌ مِنْکِ إلِیْک" [3] باشیم.
به دیگر سخن همانطور که شیطان برای گمراه کردن مؤمنانی که در مسیر صراط مستقیم هستند، قسم یاد کرده که از هر سو با روشهای ناشناخته، قابل توجیه و پنهان، ایمان و بینش توحیدی آنان را برباید؛ غرب نیز با روشهای خاص خود در حوزۀ «جنگ نرم» بر مسیر اندیشهها و فرهنگ ملت ما نشسته تا ما و جوانانمان را از فرهنگ انقلابی و دینی دور کند. اینجاست که میگوییم موقعیت ما در شناخت و فهم عمیق این دشمنیها حساستر است.
اما عجیب آن است که ما را خواب فراگرفته است! درست مانند زمانی که با شرکت در جلسات معرفتاندوزی و انجام اعمال صوری، خود را مسلمان هدایتشده، عابد، عالم و عارف پنداشتیم و از شيطان و نفسمان غافل شدیم، تاآنجاکه شيطان در این خواب غفلت، زنجیرهای اسارتش را بر صفات و اندیشههای ما بست و نرم و آهسته، ما را از حقیقت و عمق دور کرد و به سطح و ظاهر دین بسنده داد!
غرب و بهخصوص شیطان بزرگ آمریکا، نیز با تهاجم فرهنگی در قالب جنگ نرم، بر سر راه فرهنگ دینی و انقلابی و اسلام ناب محمدی به کمین نشسته، تا تمامی دستاوردهای عمیق ما را برباید و فرهنگ سطحی خود را جایگزین سازد. پس لازم است با بیداری و دقت، با شیطنتهای این دشمن آشنا شویم و با شاخصهای قرآنی، روشهای گمراهانۀ او را بشناسیم. ازاینرو به قرآن مراجعه میکنیم تا در آیات مرتبط به فرعون و روحيۀ فرعونی، نکات تطبیقی را استخراج نماییم.
"وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ "[4]
کلمه السِّنِينَ و اشارۀ قرآن به ابتلا فرعونیان با آن، پرده از حقیقتی برمیدارد که امروز ما به آن مبتلا هستیم؛ يعنی از میان رفتن برکت در زمان! بهطوریکه با چشمبرهمزدنی روزمان شب، هفتههایمان به انتها و ماههایمان یکی پس از دیگری به سرعت برق و باد میگذرد و سال شروع نشده، به پایان میرسد! ماه مبارکمان به ماه مبارک بعدی متصل میشود، بدون اینکه ما در گذر این زمان، حرکت جوهری کرده باشیم و وجودمان ثمری داشته باشد! بسیاری از ما حتی نمیرسیم جزئی از قرآن را بخوانیم و این، دقیقاً همان جنگ نرمی است که فرعون ِزمان، برای ما به ارمغان آورده است. درحالیکه اگر ما در جان و نفس خود بیدار شویم؛ زمان و لحظاتش برای ما پر از معنا و صیرورت خواهد بود.
از دیگر شاخصهای روحیۀ استکباری آن است که روحيه فرعونی رفاه، دانش، تنوع و راحتی در زندگی را دستآورد خود میداند و سختی، فقر،نداری، وبیسوادی را به موسی یا راهبر معنوی نسبت میدهد. دارندگان این روحیه، تا امکانات رفاهیشان آماده است، اعتراضی ندارند؛ اما به محض گرانی و بحران، صدای اعتراضشان بالا میرود و آن را به گردن انقلاب و رهبری آن میاندازند! " إِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَٰذِهِ ۖ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَىٰ وَمَنْ مَعَهُ ۗ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ "[5] اینگونه، نگاه تحقیرآمیز کشورهای سلطهجو نسبت به سایر ملل شکل میگیرد؛ بهطوریکه خود را برتر از دیگران میبینند و با ارائۀ فرهنگشان، شاکلۀ افرادِ جوامعِ تحت سلطۀ خود را نیز تغییر میدهند، تاآنجاکه افراد این جوامع، خود را ضعیف و فقیر میبینند و جامعه و فرهنگ خود را زیر سؤال میبرند و در آرزوی زندگی و رسیدن به خوشبختی در مدل غربی میشوند!
این غفلت باعث میشود که روزبهروز روحیۀ سلطه و برتری در کشورهای غربی نیز تقویت شود، تاجاییکه خود را به دلیل اشاعۀ صلح، آزادی، رفاه و علم در جهان، برتر و مسئول اجرای خیر در جهان میبینند و برای خود «حق وِتو» قائل میشوند! و میپندارند که ژن آمریکایی خاص است و آنها از طرف خدا مأموریت جهانی دارند! در فیلمهایش خود را منجی و نجاتدهندۀ جهان نمایش میدهند و معتقدند «طرح الهی» از آمریکا بلند میشود و آنها برای نجات بشریت مأمور به اجرای این طرح هستند؛ لذا برای نجات بشریت، دینی روشنفکرانه ارائه میدهند. نتیجه چه میشود؟ کثرت را در کشورها میریزند و وحدت را میبرند. اعتبار را میدهند و حقیقت را میرباید، دنیا را آباد میکنند و دین را کهنه و فرسوده میخوانند و درنهایت تمدن را میریزند و فرهنگ را میبرند. مصداقش چه میشود؟ در عربستان زنان مسلمان را به بیحجابی و ادامۀ تحصیل در کشورهای غربی سوق میدهند تا با نمایشی از آزادی و دین روشنفکرانه، ایران و فرهنگ دینی آن را متحجر و عقبمانده نمایش دهند.
این خودبزرگبینی، منجر به «ملاء» میشود و شاخصهای دیگر در آنان ظاهر میشود که: "و َلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ"[6] ملئین، افراد خاص قوم هستند. همان سرمایهداران و مرفهین بیدرد که تحتتأثیر روحیۀ غرب، تا امکانات رفاهیشان کم میشود، فریاد اعتراضشان به هوا میرود و از راهبر معنوی میخواهند که هرچه زودتر مشکلاتشان را حل کند تا هدایت را قبول کنند! اینان همه چیز را رایگان و بدون بها طالبند! درحالی که رایگانی جایی در فرهنگ دینی ندارد؛ چراکه مردم را تنبل میکند و ابتکار و خلاقیت را از آنها میگیرد.
از دیگر شاخصهای روحیۀ فرعونی، مانور برتری است. آنجا که میفرماید: "وَنَادَىٰ فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَٰذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي ۖ أَفَلَا تُبْصِرُونَ" [7]
فرعون میگوید: آیا نمیبینی من مدنیت و ملک را برای شما دادهام و رفاه شما را میخواهم؟ پس " أَنَا خَيْرٌ مِنْ هَٰذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ" [8] من (به ریاست و سلطنت) بهترم تا چنین مرد فقیر و خواری که هیچ منطق و بیان روشنی ندارد؛ یعنی با روش القایی و مانور، برتری خود را نسبت به موسی به اذهان مردم القا میکند و اندیشۀ آنان را نسبت به دین، حقیقت و معنویت منحرف مینماید و موسی را ناتوان میخواند. همان که امروز غرب انجام میدهد، یعنی بهشت و رفاه و سرزمین موعود را در غرب معرفی میکند و فقر و بدبختی و تحجر را به ایران و فرهنگ دینی نسبت میدهد.
[1] . اشاره به روایت یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً. در منابع و مصادر شیعه و اهل سنت نزدیک 130حدیث، دلالت بر این دارد که امام مهدى(عجلاللهفرجه) زمین را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده است، از عدل و داد آکنده میسازد. منتخب الأثر، ص 478 .
[2] . آیۀ 16 سورۀ اعراف؛ لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ..
[3] . بخشی از دعای ابوحمزه ثمالی.
[4] . آيه 130 سورۀ اعراف؛ و فرعونیان را سخت به قحطی و تنگی معاش و نقص و آفت بر کشت و زرع مبتلا کردیم تا شاید متذکر شوند.
[5] . آیۀ 131 سورۀ اعراف. هرگاه که نیکویی (و پیشامد خوشی) به آنها میرسید به شایستگی خود نسبت میدادند، و هرگاه بدی (و پیشامد ناگواری مانند قحطی و سختی) بر آنها میآمد، فال بد به موسی و همراهانش میزدند. آگاه باشند که فال بد آنها، نزد خداست (یعنی رنج و سختیها که بر آنان پیش آید کیفر از جانب خداست) لیکن اکثر آنها بر این آگاه نیستند.
[6]. آیۀ 46 سورۀ زخرف؛ و ما موسی را با آیات و معجزاتی که به او دادیم به سوی فرعون و اشراف قومش (به رسالت) فرستادیم، او به آنها گفت: من رسول ربّ العالمینم..
[7] . آیۀ 51 سورۀ زخرف؛ و فرعون در میان قومش آوازه بلند کرد که ای مردم، آیا کشور با عظمت مصر از من نیست؟ و چنین نهرها از زیر قصر من جاری نیست؟ آیا (عزت و جلال مرا در عالم به چشم) مشاهده نمیکنید؟
[8] . آيۀ 52 سورۀ زخرف.
نظرات کاربران