تاریخ تکنولوژی

تاریخ تکنولوژی و مراتب آن

 

در ادامۀ بحث آخرالزمان و شدت ظلم (جلسۀ 17، 17 رمضان 1443) به تبیین موضوع تاریخ تکنولوژی و مراتب آن می‌پردازیم.

در تبیین امتلاء ظلم و جور در آخرالزمان جایگاه خود را در نظام هستی شناختیم تا زمینه را برای ظهور دولتی که تمام هستی از آن بهره‌برداری می‌کنند آماده کنیم. رسیدیم به مبحث اعتباریات و فهمیدیم اگر به اعتباریات با دید فطرت و وجود نگریسته شود چه سعادتی را برای انسان به همراه می‌آورد و بالعکس. در ادامه جهان امروز را تحت عنوان فرهنگ غرب و اینکه فرهنگ و تمدن چیست و هر کدام از کجا ناشی می‌شوند بررسی کردیم و فرهنگ غرب را دشمن انسان و طبیعت معرفی کردیم.

از زمان رنسانس به بعد، جریان دین و فطرت و استفادۀ درست از طبیعت کنار رفت و انقلاب صنعتی به تکنولوژی و مدرنیته منجر شد. این همان جنگ نرمی بود که برعلیه فطرت و سعادت انسان برپا شد. درمقابله با این جنگ هم فقط رسیدن به توحید ذاتی چاره‌ساز است. نه توحید فعلی و متشرع بودن به ظاهر شرع به درد می‌خورد و نه توحید صفاتی و متخلق شدن به اوصاف اخلاقی. هر چند هر دو زمینه‌ای هستند برای رسیدن به توحید ذاتی. به هر حال تا انسان، مثلث انسان، خدا، طبیعت را خوب نشناسد و ارتباط این سه با هم را درک نکند نمی‌تواند از حاکمیت تکنولوژی بیرون برود. امروز در دنیا مسلمان و مسیحی و یهودی خوب، کم نیست؛ اما انسان موحد، اندک است. بسیاری از انسان‌ها شرک جلی ندارند و منکر وحی و معاد نیستند؛ ولی گرفتاران شرک خفی بسیارند.

شیعۀ حقیقی با اقتدا به مولایش که فرمود: "مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لاَ طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك"[1] در مسیر توحید ذاتی در حرکت است و این مسیر با جریان جنگ سخت و تسلیحاتی قابل مقابله نبود و جنگ نرم باید روی کار می‌آمد. به گونه‌ای که از زمان انقلاب اسلامی ایران بر سرعت این جنگ و پیشرفت تکنولوژی افزوده شد.

حال ببینیم تکنولوژی چیست و چه رابطه‌ای با غرب دارد؟

تکنولوژی از دو واژۀ تکنو به معنای هنر و مهارت و لوژی به معنای علم و دانش تشکیل شده است. درحقیقت تکنولوژی خلاقیت و هنری است از انسان در استفاده از طبیعت، اما براساس هوای نفس و نفی کردن خدا. تکنولوژی، انسان را به استفادۀ بیش از حد و نامطلوب از آنچه تکوین و طبیعت می‌دهد پیش می‌برد. درحالی که خداوند نفس نباتی و حیوانی و نیز امکانات طبیعت را به‌گونه‌ای آفریده است که از مسیر آن‌ها انسان به تجرد عقلانی برسد.

در زمان رنسانس هم وحی و دین کنار رفت و عقل بشری حاکم شد؛ اما هنوز از خدا اثری بود. ولی وقتی انقلاب صنعتی و به دنبال آن عصر تکنولوژی پیش آمد تمام فکر و امیال و خلاقیت و انرژی بشر در مسیر هوای نفس انسان و بهره‌برداری غلط و هوامدارانه از طبیعت به کار گرفته شد. اینجا بود که خدا کاملاً کنار رفت و انسان، در تجلی هوامداری و بیشترخواهی و برآوردن نیازهای کاذب، جای خدا را گرفت.

تنوع اختراعات و اکتشافات که بر اثر بی‌معرفتی به جایگاه اعتباریات و حقایق، آب دهان ما را هم به راه انداخته، باعث شد که به طبیعت ظلم شود و از آنجایی که طبیعت صاحب شعور است طبیعت هم این ظلم را به انسان بر‌گرداند و به این ترتیب در عصر تکنولوژی، جنگ انسان و طبیعت آغاز شد.

امروز با یک نگاه ساده به وضع جهان می‌بینیم که این همه اختراع و اکتشاف نتوانسته انسان را به آرامش برساند و چه بسا دردهایی را که به اقتضای روند ابتلای انسان در طبیعت به شکل کمردرد و پادرد و مانند آن پیش می‌آمد به دردهای ناعلاج تبدیل کرده است. همچنین تنوع‌هایی که در غذا و اشیاء و مانند آن می‌بینیم باعث تخریب ذهن و مغز شده و انرژی سالم انسان را می‌گیرد تا یک انتخاب اعتباری برای یک زندگی فانی داشته باشد! تاجایی که به عنوان نمونه، میوه‌های پیوندی و شیمیایی متنوع حتی کمال و لذت جسمی هم برای انسان به همراه ندارند.

به این ترتیب تعادل مثلث انسان، خدا و طبیعت به هم ریخته و طبیعت هم اسیر دست انسان شده است. نه طبیعت طبیعت است و نه انسان به درستی می‌خورد و می‌خوابد و زندگی می‌کند.

به جای اینکه طبیعت مولد باشد و بشر از آن استفاده کند بشر با تولید بی‌نظمی در طبیعت به روح و بدنش آسیب می‌رساند و در فضای دشمنی با طبیعت و بالعکس برخلاف کمالش از طبیعت استفاده می‌کند.

در این مسیر، تکنولوژی از ابزارهایی استفاده می‌کند که اولین ابزارش ابزار فیزیکی است که از طبیعت به دست می‌آید و در آن آنتروپی و بی‌نظمی ایجاد می‌کند. دومین ابزار تکنولوژی مهارت و تجربیات انسان‌هاست؛ به گونه‌ای که آن‌ها را به فضای علوم جدید می‌کشاند و تمام مغز و استعداد انسان را در استخدام اهدافش صرف می‌کند. سومین ابزار تکنولوژی هم اطلاعات و دانش فنی است که به عنوان طرح‌ها و نفشه‌ها به صحنه می‌آید.

پس تکنولوژی در اصطلاح، توانایی انسان برای کنترل اشیاء و افکار در مسیر اهداف شوم عده‌ای است که حاکم بر دنیا هستند و طبیعت را به نفع نیازهای هوامدارانه و اعتباری انسان از بین می‌برند.

البته تکنولوژی به شکل مثبت آن از زمان هبوط آدم بر زمین ایجاد شده و انسان‌های اولیه بر اساس تدابیر فطری، از طبیعت برای ساخت وسایل دفاعی و ابزار مورد نیاز زندگی استفاده می‌کردند؛ اما بدون تخریب و استفادۀ بیش از حد نیاز از طبیعت.

اما از قرن 19 و 20 تکنولوژی به شکل فاجعه‌بار و سرسام‌آور پیش رفت و با ساخت بمب اتمی، جهان دوقطبی شد. قرن 21 هم عصر ارتباطات و کنترل است؛ به نحوی که تمام انسان‌ها در کنترل و به نوعی اسارت و بردگی شبکه‌های اطلاعاتی هستند.

در یک نگاه، سیر تحولات تکنولوژی به این ترتیب بوده است: عصر سنگ، عصر آهن، عصر بخار، عصر الکتریسیته، عصر هسته‌ای، عصر الکترونیک، عصر فضا، عصر اطلاعات و عصر بیوتکنولوژی[2].

اگر بخواهیم تکنولوژی را به عنوان فرهنگ در جهان بررسی کنیم به سه دسته تقسیم می‌شود:

1.فرهنگ تکنولوژی که فرهنگ ابزار است و به توسعۀ زندگی مادی انسان‌ها کمک می‌کند؛ اما تعالیم مذهبی در آن کاربرد بسیار ضعیفی دارد.

2.فرهنگ تکنوکراسی که درواقع فن‌سالاری و حکومت تکنیک است. ابزارآلات نقش کلیدی در جریان اندیشه‌های فرهنگی به همراه می‌آورند. اما تکنیک هنوز به حدی نرسیده که ساختار فرهنگی را متحول کند و آداب و رسوم سنتی هنوز به چشم می‌خورد. هنوز ماشین در اختیار انسان است و انسان در اختیار ماشین قرار نگرفته است.

3.فرهنگ تکنوپولی که عرصۀ سلطۀ تکنولوژی است. خدا کنار رفته و فرهنگ، اعتبارش را از تکنولوژی می‌گیرد. باورها کمرنگ و سست شده و در اختیار فرهنگ تکنولوژی قرار گرفته است.

با این روند، جوامع جهان سوم به عنوان جوامع بی‌تمدن و بی‌فرهنگ و بدون پیشرفت شناخته می‌شوند و کشورهای پیشرفته بافرهنگ و تمدن نامیده می‌شوند و به خود اجازه می‌دهند که سایر جوامع را هدایت کنند. جامعۀ انسانی سیستم ایمنی خودش را در برابر سیل اطلاعات از دست می‌دهد و پیامدی جز نابودی جوامع انسانی انتظار نمی‌رود. براساس این فرهنگ، دین اگر با مدل کشورهای توسعه‌یافته سازگار باشد می‌ماند وگرنه با جنگ نرم باید از بین برود. اخلاق هم قانونی می‌شود و نه براساس فطرت.

حال چه کنیم؟ باید اجازه ندهیم روحیۀ ما این فرهنگ را بپذیرد. چون اگر آن را نپذیریم به ضرورت از تکنولوژی استفاده می‌کنیم. اما اگر نپذیریم تحت سلطه‌اش زندگی می‌کنیم و هر کجا برود با آن خواهیم رفت و در زمان نابودی‌اش هم همراه با آن نابود خواهیم شد.

بهترین نوع نگاه به تکنولوژی امروز آن است که آن را طرح و مشیت خدا ندانیم و قبول کنیم که ربطی به خدا و کمال و سعادت انسان ندارد و آن را معلول خلاقیت انسان‌های هوامدار بدانیم.

در این میان باید جهت حرکت انسان‌ها به سمت تکنوپولی اسلامی باشد که در آن از کثرت براساس وحدت استفاده شود. به این ترتیب بین طبیعت و انسان آشتی برقرار می‌گردد و حضور خدا در تمام مراتب زندگی کثرتی انسان دیده می‌شود. در این فرهنگ، انسان از طبیعت، سعادت خویش را کشف می‌کند و طبیعت خدا را به او نشان می‌دهد. چنانکه در زمان ظهور از تمام هستی برای انسان عشق و محبت الهی می‌ریزد. چون خاصیت اصلی طبیعت همین است.

این نوع تکنوپولی، انسان را سبک‌تر و رهاتر می‌کند و او را به سمت معنا سیر می‌دهد. انسان از دل‌مشغولی به کثرت اموال و ازواج و عشیره و ... جدا شده و در وحدت خویش با استعدادهای خدایی‌اش سیر می‌کند.

درواقع منشأ همۀ علوم در تکنوپولی اسلامی حق است، دنیا و آخرت در آن از هم جدا نیستند و جسم و روح در جهت تعالی به هم کمک می‌کنند.

 

 

 

 

 

 


[1]- بحارالانوار، ج67، ص186:  معبودا عبادت و پرستش من از جهت ترس از آتش دوزخ نيست و به انگيزۀ طمع و دستيابى به بهشت نيست. فقط‍‌ چون تو را سزاوار عبادت و پرستش می‌دانم می‌پرستم.

[2]- یعنی ساختن موجود زنده با سلول‌های بنیادین؛ اما بدون روح و قرار دادن این موجودات در خدمت انسان‌ها. غافل از آنکه همین باعث می‌شود رخوت و سستی در انسان ایجاد شود و انسان در جوانی پیر و ناتوان گردد. چون قوای انسان با فعالیت و حرکت، تجدید قوا می‌کنند.

 



نظرات کاربران

//