
بانوی آسمانی
در جلسۀ اول بحث زندگی حضرت زینب(سلاماللهعلیها)، (1 ربیعالأول 1442) به تبیین موضوع بانوی آسمانی میپردازیم.
ماه ربیع را آغاز میکنیم به این امید که عزاداریهایمان به پیشگاه آلالله(علیهمالسلام) منظور شده باشد تا خودشان کم و کاستیهایش را برطرف کنند و آن را به مقام مقبولی برسانند. باشد که این بهار، در هر حرکت و سکون، ملازم آن ولینعمتان باشیم و در فرح و حزن آنها با نور ولایتشان همراه شویم؛ إنشاءالله.
محرّم امسال با روضههایی که شنیدیم، انگار پردهای دیگر از وقایع عاشورا برایمان بازخوانی شد و دیدیم حضرت زینب(سلاماللهعلیها) چقدر برای ما ناشناخته است. پس بر آن شدیم تا شخصیت آن بزرگوار را واکاوی کنیم در صحنههای عجیبی که هرکدام عوالمی را به روی ما میگشاید؛ همچون قربانیِ اندک خواندن امام حسین(علیهالسلام) در برابر خدا یا گفتن "مَارَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلاً" در مجلس شوم ابنزیاد؛ آن هم از جانب کسی که امام معصوم نیست!
در این راستا به تاریخ هم رجوع میکنیم و از کتاب ناسخالتواریخ، نکاتی میآوریم. اما واضح است که صرفاً با مطالعۀ تاریخی نمیتوانیم عمق این حرکت را درک کنیم. تزکیه و طهارت نفس لازم است تا با نگاهی دیگر، از لابهلای تاریخ، زوایای نورانی و مقامات آن بزرگوار را به قدر قطرهای بچشیم؛ که قطعاً هیچ آیینه و مظهری با هیچ بیانی نمیتواند او را چنانکه بود و هست، بشناسد و بشناساند. پس با استمداد از خود ایشان قدم در راه میگذاریم: بسمالله.
حضرت زینب(سلاماللهعلیها) نوۀ پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) و فرزند حضرت علی(علیهالسلام) و حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) بود. نقل است که وقتی به دنیا آمد، جدّش در سفر بود. مادر از پدر خواست برای او نامی بگذارد و پدر صبر کرد تا پدربزرگ بازگردد. او نیز این نامگذاری را به خدا واگذارد. آنگاه جبرئیل نازل شد و از جانب خدا پیغام آورد که: او را «زینب» بنامید.
پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) نوزاد را گرفت و بوسید؛ فرمود: «حاضران و غایبان امت را وصیت میکنم حرمت این دختر را پاس بدارید؛ که همانا او مانند مادربزرگش خدیجه(سلاماللهعلیها) است.» در نقل دیگر آمده که جبرئیل در آن حال میگریست. پیامبر از او علت گریهاش را پرسید. پاسخ داد: «همانا این دختر از آغاز تا پایان زندگی در رنج و بلا خواهد زیست.»
این اولین روضهای بود که پس از تولد آن بانو برایش خوانده شد.
در روایت دیگر آمده است که پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: «ثواب هرکس بر زینب(سلاماللهعلیها) و مصائب او بگرید، همچون کسی است که بر دو برادرش حسن و حسین(علیهماالسلام) گریه کند.»
آن نورسیدۀ بیت خدا، از همان کودکی چنان انس و محبتی به امام حسین(علیهالسلام) داشت که جز در آغوش او آرام نمیگرفت و پیوسته مشتاق دیدارش بود. پس از آن نیز همواره با برادر بود و ساعتی نمیتوانست از او دور بماند.[1]
نام آن بزرگوار، به نقلی به معنای درخت خوشمنظر است و به نقل دیگر، «زین أب» یعنی زینت پدر؛ و بهحق که او تا آخر تاریخ، زیباترین زینت و درخشانترین گوهر برای پدرش است. همچنین آن حضرت را ناموس کبری، عصمت صغری، نائبةالزهرا، قرّة عینالمصطفی و... نامیدهاند.[2]
او نه تنها در نام، بلکه در تمام کمالات، نایب مادرش بود و همۀ فضایل را از او داشت. تا جایی که امام معصوم، حضرت سجاد(علیهالسلام) خطاب به او فرمود: "أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ، فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَةٍ"[3]؛ شما به حمد الهی، عالم تعلیمندیده و فهیمِ اندیشمندی هستی که از کسی نیاموخته است.
در ادامه میخواهیم حقیقت و جایگاه این دو صفت را بررسی کنیم؛ تا بدانیم این بانوی آسمانی در زمین چه میکند و اینهمه بلا برای چه باید بر سرش بیاید. خواهیم دید که او نه برای استکمال خویش، بلکه امّالمصائب شد تا سایر انسانها مسیر کمال خود را پیدا کنند و به مقصد وجودشان برسند.
او نازپروردۀ عشق الهی بود و در خانۀ نور و ایمان، فقط عالم معنا را دیده بود. چیزی از بدی دنیا ندیده بود که بداند چه ظلماتی در جهان هست. اما با مصیبتهایی که پیش چشمش رخ داد، در همان کودکی بزرگ شد و بهتدریج دانست غیر از صفای خانۀ آنها، دنیا چیزهای دیگری هم دارد که او باید ببیند؛ و آه، امان از دل زینب(سلاماللهعلیها)!
[1]- ناسخ التواریخ، بخش زندگانی حضرت زینب(سلاماللهعلیها)، ج1، صص43-47.
[2]- ناسخ التواریخ، بخش زندگانی حضرت زینب(سلاماللهعلیها)، ج1، صص67-68.
[3]- الإحتجاج على أهل اللّجاج، ج2، ص305.
نظرات کاربران