اخلاق ولایی (حفظ زبان)

اخلاق ولایی (حفظ زبان)

 

در ادامهٔ بحث «رابطهٔ تاریخ هویت انسان با تاریخ انقلاب اسلامی» (جلسۀ 25، 25 رمضان 1445) به تبیین موضوع «اخلاق ولایی (حفظ زبان)» می‌پردازیم.

به نامه‌ای که امام صادق(علیه‌السلام) با عشق و دغدغه‌‌‌مندی برای شیعیان به یادگار گذاشته‌اند، وارد شدیم و بخش‌هایی از آن را مرور کردیم؛ به امید اینکه بتوانیم شاه‏کلید عبور از رذایل و ورود به فضایل اخلاقی را از رهنمودهای نورانی ایشان بگیریم.

سیره و روش حضرات معصومین(علیهم‌السلام) در اخلاق ولایی این است که همواره ابتدا اصل را بیان می‌فرمایند و معرفت صحیح ایجاد می‌کنند، بعد وارد فروع می‌شوند؛ زیرا اگر کسی اصول را خوب بشناسد، در عمل به فروع نیز دچار افراط و تفریط نمی‌شود. اصل چیست؟ توحید، نبوت و ولایت. چنان‌که در دعاهای رسیده از معصومین(علیهم‌السلام) دیده‌ایم با حمد و ثنای الهی و صلوات بر محمد و آلش(علیهم‌السلام) شروع می‌شود.

اما در اخلاق کلامی معمولاً قبل از شناخت صحیح اصول، وارد عمل به فروع می‌شوند. برای همین، ریاضت‌های غیر اصولی مثل سنگ‌ریزه در دهان ریختن و سوزاندن انگشت برای فرار از گناه یا چلّه گرفتن‌های عجیب و غریب را در میان آن‌ها بیشتر می‌بینیم. اغلب هم به جایی نمی‌رسند و موفق نمی‌شوند ریشۀ رذایل را در وجود خویش بخشکانند؛ بلکه موقّتاً نمود آن را خاموش می‌کنند و شاخ و برگش را می‌زنند.

در ادامۀ روایت امام صادق(علیه‌السلام) آمده است:

«فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ كُفُّوا أَلْسِنَتَكُمْ إِلَّا مِنْ خَيْرٍ

پس تقوای الهی در پیش گیرید و زبان‌های خود را از غیر خیر ببندید.

حضرت در این قسمت به کیفیت مراقبت از زبان یعنی مشکل‌سازترین عضو بدن انسان اشاره می‌کنند. این فرمایش امام اشاره به کم یا زیاد صحبت کردن نیست؛ بلکه با قید رعایت خیر، ما را از افتادن در دام افراط و تفریط حفظ می‌کند.

تقوا چیست؟ سپری که ما را از هجوم افعال، اخلاق و نیت‌های غیرالهی حفظ می‌کند. غیرالهی هم همیشه گناه و حرام نیست؛ بلکه وقتی هدفمان از انجام کاری جلب منفعت و دفع ضرر خودمان باشد، دیگر جایی برای ظهور خدا و ولایت نمی‌ماند.

همین می‌شود که امامان معصوملیهم‌السلام) مقلّدان و شاگردان زیادی داشتند؛ اما یارانی که مَظهر و آیینۀ آن‌ها باشند، کم بودند. شاید در گفتار و کردار، شبیه آن‌ها بودند؛ اما فرمایشات ائمهلیهم‌السلام) را براساس دریافت‌های خودشان عمل می‌کردند و برای همین رنگ و رویی از ایشان نداشتند.

رعایت تقوا یعنی هر کاری که می‌خواهیم انجام دهیم، اول فکر کنیم هدفمان چیست و آیا با اتّکا و اتصال به وجود است یا نه؛ که تنها اگر چنین بود، خیر است. اما اگر معانی و تعاریف مختلفی را که هر فرهنگ و تربیت و عُرف هر جایی برای خیر دارد، مبنای کار خود قرار دهیم، هزاران افراط و تفریط اتفاق می‌افتد.

این‌ها حقایقی هستند که نمی‌توان به سادگی از آن‌ها گذشت. نمی‌توانیم فقط بگوییم: «تقوا یعنی از خدا بترسید»؛ و در عمق معنای آن فکر نکنیم. آخر مگر خدا ترس دارد؟ بله، به لحاظ موجودیت باید از خدا ترسید؛ یعنی هرچه به عین فقر بودن خود و عین عشق و کمال بودن خدا آگاه‌تر شویم، ترسمان از او بیشتر می‌شود. پس تقوا یعنی او را بشناسیم و از هرچه غیر او، در فکر و رفتار و فعل بپرهیزیم.

پس از سفارش به تقوا، امام می‌فرمایند:

«وَ إِيَّاكُمْ أَنْ تُزْلِقُوا أَلْسِنَتَكُمْ بِقَوْلِ الزُّورِ وَ الْبُهْتَانِ وَ الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ؛ فَإِنَّكُمْ إِنْ كَفَفْتُمْ أَلْسِنَتَكُمْ عَمَّا يَكْرَهُهُ اللَّهُ مِمَّا نَهَاكُمْ عَنْهُ، كَانَ خَيْراً لَكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ مِنْ أَنْ تُزْلِقُوا أَلْسِنَتَكُمْ بِهِ

مبادا زبانتان را به حرف زور، تهمت، گناه و دشمنی بیالایید؛ که همانا حفظ زبان از آنچه نهی شده‌اید و خدا دوست ندارد، نزد پروردگارتان برای شما بهتر است از اینکه زبانتان را به آن آلوده کنید.

ما معمولاً پس از گناهانی که با زبان مرتکب می‌شویم، احساس پشیمانی می‌کنیم. مثلاً می‌گوییم: «من که نمی‌خواستم رنجشی ایجاد کنم، یا تهمت بزنم، یا غیبت کنم و...»؛ اما با اینکه قصد و نیت گناه نداشته‌ایم، دچار لغزش شده‌ایم. امام در اینجا به همین خاصیت زبان اشاره می‌کنند که زبان لیز و لغزنده است و اگر مراقب نباشیم، ممکن است حتی چیزی که نمی‌خواهیم، بر آن جاری شود.

وقتی خاصیت زبان را بشناسیم، خیلی بیشتر مراقبش می‌شویم. اما اگر مراقب نباشیم، یک‌باره می‌بینیم به گناهانی مثل دروغ و تهمت و دشمنی آلوده شده‌ایم. آن‌وقت است که پشیمان و مجبور به عذرخواهی می‌شویم. پس چه بهتر است به جای اینکه مدام مجبور شویم به خاطر خطاهایمان عذرخواهی کنیم، بیشتر مراقب باشیم خطا نکنیم.

یکی از راه‌های کنترل زبان، این است که تا از ما چیزی نپرسیده‌اند، اظهارنظر نکنیم. خود را عادت دهیم در هر موضوعی دخالت نکنیم و تنها اگر از ما کمک و راهنمایی خواستند و در حد دانش و توانمان بود، آن هم طبق وظیفه‌ای که داریم، حرف بزنیم. دست از خیرخواهی‌ها و نصیحت‌های بی‌جا برای دیگران برداریم؛ زیرا ممکن است با اینکه نیت خیر داریم، دچار لغزش شویم. فکر نکنیم نصیحت و خیرخواهی این است که مدام به دیگران توصیه کنیم کارهایشان را به روشی که ما فکر می‌کنیم بهتر است، انجام دهند! چه‌بسا اگر به لایه‌های عمیق وجودمان برویم، ببینیم می‌خواهیم خود و توانایی‌های خود را به رخ دیگران بکشیم، نه اینکه مقصودمان فقط خیر آن‌ها باشد!

«فَإِنَّ زَلَقَ اللِّسَانِ فِيمَا يَكْرَهُ اللَّهُ وَ مَا يَنْهَى عَنْهُ، مَرْدَاةٌ لِلْعَبْدِ عِنْدَ اللَّهِ وَ مَقْتٌ مِنَ اللَّهِ وَ صَمٌّ وَ عَمًى وَ بَكَمٌ يُورِثُهُ اللَّهُ إِيَّاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ فَتَصِيرُوا كَمَا قَالَ اللَّهُ: "صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لايَرْجِعُونَ"، يَعْنِي لَايَنْطِقُونَ وَ لايُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ. وَ إِيَّاكُمْ وَ مَا نَهَاكُمُ اللَّهُ عَنْهُ أَنْ تَرْكَبُوهُ

همانا آلودگی زبان به آنچه خدا ناپسند می‌دارد و نهی کرده، موجب هلاک بنده نزد خدا، خشم الهی و کری و کوری و گنگی در قیامت است. پس چنان می‌شوند که خدا در آیۀ 18 سورۀ بقره فرموده؛ یعنی سخن نمی‌گویند و اجازۀ عذرخواهی هم ندارند. بنابراین از آنچه خدا نهی کرده، بر حذر باشید.

آری؛ اگر زبان را از آنچه خدا نهی فرموده، نگه نداریم، پیوسته سقوط می‌کنیم و به خشم خدا دچار می‌شویم و این بی‌توجهی در حرف زدن، نفسمان را کر و کور و لال می‌کند.

«وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّمْتِ، إِلَّا فِيمَا يَنْفَعُكُمُ اللَّهُ بِهِ مِنْ أَمْرِ آخِرَتِكُمْ، وَ يَأْجُرُكُمْ عَلَيْهِ

سکوت کنید، مگر در آنچه از امر آخرتتان که خدا به خاطر آن به شما سود می‌رساند و اجر می‌دهد.

یکی از چیزهایی که برای ما سودمند نیست، همین فضای مجازی است که امروزه خیلی با آن در ارتباطیم و بیشتر مطالبی که در آن می‌بینیم، حتی اگر راست باشند، دانستنشان به دردمان نمی‌خورد و فقط آرامشمان را می‌گیرد. کمترین ضررش این است که ما را چنان مشغول دنیای بیرون از خود می‌کند که از نفس خویش غافل می‌شویم؛ آن‌قدر از دیدن معایب دیگران حرص می‌خوریم که از پرداختن به عیوب خود بازمی‌مانیم.

حتی اگر بگوییم تأثیری در ما نمی‌گذارد، باز ذهنمان را خسته می‌کند و دیگر توان درست فکر کردن برایمان نمی‌ماند! این همان آلودگی است که جان و فکر ما را خراب می‌کند و راه ما را در پرداختن به خودمان می‌بندد.

اما سخن خیر، کدام است که برایمان سود دارد و خدا می‌پسندد؟

«وَ أَكْثِرُوا مِنَ التَّهْلِيلِ وَ التَّقْدِيسِ وَ التَّسْبِيحِ وَ الثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَيْهِ وَ الرَّغْبَةِ فِيمَا عِنْدَهُ مِنَ



نظرات کاربران

//