موانع مسیر شیعۀ شعاعی

موانع مسیر شیعۀ شعاعی

 

در ادامۀ بحث «ولایت در فرهنگ شیعه» (جلسۀ 69، 10 صفر 1445) به تبیین موضوع «موانع مسیر شیعۀ شعاعی» می‌پردازیم.

از شیعه گفتیم و از رسم شیعگی؛ گفتیم در سیر نزول، تمام انسان‌ها در تمام طول تاریخ، تحت ولایت حقیقت حضرات معصومین(علیهم‌السلام) بودند و هستند و ظهور شیعۀ حقیقی یا شعاعی، به اسلام منحصر نمی‌شود؛ بلکه به ولایت حضرات مربوط است که امم سابق را توسط انبیائشان در باطن هدایت می‌کردند و امت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را هم در باطن و هم در ظاهر.

اما به دلیل درک نشدن این حقیقت، شیعه رنگ تاریخی گرفت و به عنوان طرفداران ائمۀ اطهار(علیهم‌السلام) شناخته شد. درحالی‌که پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از همان ابتدا این حقیقت را به شکل‌های گوناگون نشان دادند و در روز غدیر ولایت را تحت عنوان استمرار نبوتشان در ظاهر هم علنی کردند؛ این که علی(علیه‌السلام) از اول هم مولای شما بود و از این به بعد هم مولای شما اوست.

اما بسیاری از مسلمانان نخواستند بفهمند که ولایت حضرت علی(علیه‌السلام) از امامتش منفک نیست. اینجا بود که شیعه از تاریخ نورانی وجودی فاصله گرفت و تاریخ زمانی گرفت و به تابعان شخص حضرت علی(علیه‌السلام) به عنوان پسرعموی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) لقب شیعه دادند.

همین باعث شد که اسلام به دو شاخۀ تشیع و تسنن تقسیم شود و حتی خود تشیع هم به فرقه‌های گوناگون هفت امامی و پنج امامی و... منشعب گردد. به این ترتیب از سقیفه به بعد، به ظاهر، ولایت نفی شد و خلافت و امامت جای آن را گرفت. اینگونه شد که ولایت در غربت رفت و امامت‌مداران یادشان رفت تا ولایت‌مدار نشوند، امامت‌مدار هم نیستند.

در این میان شیعیان در دو شاخۀ پیرو امام در ظاهر و دیگری پیرو امام در جنبۀ ولایتش یا به عبارتی شیعیان شعاعی و ممتحن‌القلوب، خود را نشان دادند.

جایگاه شیعیان شعاعی را در نظام خلقت، در دنیا و در آخرت با روایاتی نشان دادیم؛ گفتیم شیعۀ شعاعی در نظام خلقت آیینۀ انسان کامل است و دین خدا به واسطۀ آن‌ها برپا می‌شود و ابزاروآلات ظهور اسماء الهی از انسان کامل یا همان نفس کلیه هستند.

در بحث جایگاه شیعه در زندگی دنیایی گفتیم شیعۀ شعاعی فقط از ظاهر زندگی حضرات تبعیت نمی‌کند؛ بلکه علاوه بر آن، ولایت حضرات را دارد و اصل و محور زندگی‌اش براساس جهاد در راه خدا و مبارزه با موانع قرار داده شده است. او در هوای نفس نمی‌ماند و با سرمنشأ انسانیت که ولایت است ارتباط دارد و در این مسیر بلاهای بیشتری هم به سراغش می‌آید.

و اما جایگاه شیعیان شعاعی در آخرت؛ براساس روایات گفتیم این دسته همانطور که در دنیا در آرامش و جنت درونی به سر می‌برند در آخرت هم دخول در جهنم ندارند و صاحب جایگاه شفاعت و همنشینی با حضرات معصومین(علیهم‌السلام) هستند. در هنگام مرگ هم سختی‌هایی که حتی شیعیان مشایعتی و محبین تحمل می‌کنند ندارند و موانع از مقابلشان کنار می‌روند و بدون حسابرسی وارد بهشت می‌شوند.

یک شیعۀ شعاعی خود را به عنوان شعاعی از خورشید ولایت اهل بیت(علیهم‌السلام) می‌داند و برای وصل شدن به این منبع پرفیض، سختی‌ها را تحمل می‌کند و موانع را درهم می‌شکند. او می‌داند که میادین ابتلائات برای کوبیده شدن و ساختن دوبارۀ اوست؛ بنابراین در جلال‌ها هم نشاط درونی دارد. در میادین جمال هم می‌داند که امتحانی در پیش دارد و در یک کلام "لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ"[1]؛ تا بر آنچه از دستتان مى‌رود اندوهگين نباشيد و بر آنچه به دستتان مى‌آيد شادمانى نكنيد.

در این میان، نقش شیعۀ ایرانی بسیار برجسته است. چون در هیچ کجا مثل ایران، زمینه و شرایط برای حرکت درونی فراهم نیست و شیعیان ایرانی هیچ عذری برای کم‌کاری در این زمینه ندارند؛ هرچند در حرکت جهانی، ممکن است عذرشان پذیرفتنی باشد. بنابراین یک شیعۀ ایرانی باید با کسب معرفت نفس، حدود و خودی‌ها را بشکند و پیش رود.

اما ما که دوست داریم از شیعیان شعاعی و یار اماممان باشیم چقدر آمادۀ سبک زندگی زمان حضرت هستیم؟ آیا بدون چون و چرا آن را می‌پذیریم؟ چون امام زمان(عجل‌الله‌فرجه) کلاً سیستم سبک زندگی اومانیسمی را به هم می‌زند و سبک زندگی ولایی و براساس ارتباط صحیح با طبیعت را رواج خواهد داد. پس جای شعار دادن نیست و باید از الآن خودمان را در این میدان قرار دهیم.

شیعۀ شعاعی چون به نور ولایت روشن شده، راه را برای دیگران روشن می‌کند و از این‌رو وارد سلوک جمعی می‌شود. در این مسیر، موانعی بر سر راه او وجود دارد؛ ازجمله سبک غلط زندگی که رایج شده است و در تمام مراحل زندگی از انتخاب همسر و جهیزیه گرفته تا ارتباط با افراد، خود را نشان می‌دهد. ازاین‌رو دیگر زندگی عادی نخواهد داشت و درگیر بلاهاست.

اصلی‌ترین معضلی که شیعۀ شعاعی با آن روبروست تنها شدن است. چنانکه حضرات هم تنها بودند؛ در عین حال که تنها نبودند. همواره یارانی داشتند که کیفیتشان بالا بود؛ هرچند از نظر کمیت در اقلیت بودند. یک انسان ولایی هم از تن‌ها تنهاست؛ اما از ارواح زیبا و نورانی افراد ولایی هیچگاه جدا نیست.

پس نباید از اینکه با مواضع درست و محکم تنها شود بترسد. باید یقین داشته باشد که ولایت، غنی است و اگر به ظاهر تنها هم شود ولایت، شیعیان حقیقی را که شعاع‌های نور ولایتند برایش خواهد فرستاد که دوستان و همنشینان او شوند و تمام وجودش از محبت، دوستی و یاری آن‌ها پر خواهد شد.

بنابراین با این یقین، هیچ‌گاه در مجلس گناه با علم به اینکه گناه است شرکت نمی‌کند؛ توجیه هم نمی‌آورد که با ذکر و دعا و قرآن، این فعل حرام در وجودش اثر نمی‌گذارد! در مسیر حرکت، مقاومت، قاطعیت و اخلاص از خود نشان می‌دهد و صبر دارد؛ چون می‌داند هر چه ولایت از او بگیرد بهتر از آن را به او خواهد داد.

یکی از این مجالس گناه، جلسات و مهمانی‌هایی است که زنان بدون حجاب دربرابر نامحرم حاضر می‌شوند؛ ازجمله در کلاس‌های درس دانشگاهی!

ممکن است کسی توجیه بیاورد که من در این مجالس شرکت میکنم که تأثیرگذار باشم! این برای زمانی است که حجت تمام نشده باشد؛ از جمله اینکه یک زن فرهیختۀ شیعه در جلسات علمی و مباحثه‌ای در کشورهای غربی شرکت کند تا الگوی زن شیعه را به آن جوامع معرفی کند.

اما در جامعۀ ما چهل سال است اشاعۀ دین شده است و دیگر نیازی به این توجیهات نیست. پس چرا باید خود را به بهانۀ اصلاح دیگران در فضای گناه قرار بدهیم؟!

امروز به طور معمول، خانواده‌ای پیدا نمی‌شود که همۀ افراد فامیل با هم یک‌دست و هم‌فکر باشند. در این شرایط یک شیعۀ شعاعی طوری برنامه‌ریزی می‌کند که رفت و آمدها و مهمانی‌ها بدون گناه باشد. مثلاً اگر کسی بی‌حجاب در مجالس مهمانی حضور دارد شرایطی فراهم می‌کند که بدون حضور مردان نامحرم به دیدنش برود تا گناهی اتفاق نیفتد. نیازی به صمیمیت با این قبیل افراد هم نیست؛ فقط تا حدی رفت و آمد می‌کند که از حالشان باخبر باشد و صلۀ رحم انجام شود.

به طور کلی، شیعۀ شعاعی تنها یک چیز را میشناسد و آن نعمت ولایت است، حاکمیت نفس ندارد و به امام زمانش جاهل نیست، در بین عوالم وجودی در حرکت است، اسیر مفاهیم نمیشود و در ریز و درشت اموراتش بادقت انتخاب می‌کند؛ حتی ممکن است بسیاری از حلال‌های فقهی را که از نظر ولایی ناپسند است بر خود حرام کند.

او خود را نمیبیند؛ تنها ولایت را میبیند که او را پاک می‌کند. با این نگاه، عشق و شور و نشاطش بالا میرود و همین باعث میشود که مسیر را سریعتر حرکت کند.

با این روند، شیعۀ شعاعی به یقین می‌یابد که تمام حمدها از آن خداست؛ همان مقام محمودی که مختص حضرت رسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است و بقیه با شفاعت ایشان به این مقام میرسند. راهی جز درک توحید و شکستن خودیها نیز برای رسیدن به این شفاعت وجود ندارد.

این مقام، نمودش در قیامت به شکل منبری است که بالاترین پله‌اش برای حضرت رسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است و بعد ائمه معصومین(علیهم‌السلام). در این منبر، جایگاه شیعیان شعاعی، بالاتر از انبیاء سلف است؛ چرا که ایشان مظهر نور حضرات هستند. انشاءالله ما امت روح‌الله(رحمة‌الله‌علیه) و سیدعلی(حفظه‌الله) بتوانیم این مقام را درک کنیم.

 

 


[1] - سورۀ حدید، آیۀ23

 



نظرات کاربران

//