ضرورت عقلی رجعت در آیات و روایات

ضرورت عقلی رجعت در آیات و روایات

در ادامۀ بحث «رجعت» (جلسۀ 27، 29 رمضان 1444) به تبیین موضوع «ضرورت عقلی رجعت در آیات و روایات» می‌پردازیم.

یکی از ضروریات عقلی[1] رجعت بر اساس آیات و روایات، هلاکت ظالمین و انتقام از آنان به جهت استکبارستیزی است. رجعت ظهور صحنۀ ولایت و برائت است که تمام دولت‌های ظلم و جور فرو ریخته و عاقبت زمین برای اهل تقوی و مستضعفین می‌شود.

یکی دیگر از ضروریات عقلی رجعت، مسئلۀ «صبر» است. ایمان به رجعت، باعث افزایش صبر و ایجاد انگیزه‌ در سالکانی ا‌ست که در راه خدا و مسیر دین الهی استقامت داشته‌اند.

انسانِ سالک مسافری است که همواره در حرکت و تلاش است و با سیر و صیرورت (شدن) به لقاء حق‌تعالی می‌رسد. لازمۀ این سفر، صبر و استقامت است و مسافری که با بی‌صبری، دائم سؤال ‌کند که کی به مقصد می‌رسد و از سیر و سلوک خسته شود، هرگز به مقصد و غایت نمی‌رسد.

انبیاء و اولیاء در ظاهر و باطن با شریعت و ولایت، انسان‌ها را حرکت و سیر می‌دهند. گروهی که با ایشان همراهی کنند از روحیات سابقشان خارج شده و همواره در حرکتند تا در عالم عقل وارد شوند. اما خطر بزرگ در این مسیر توهمِ رسیدن به مقصد است که انسان را از پویایی و تلاش انداخته و از جایگاه عبودیت خارج می‌کند.

انسان تا زمانی که در حیات زمینی است باید مجاهده کند و بداند فقر امکانی، هرگز از او جدا نمی‌‌شود. در دوران رجعت است که صبرِ در برابر مشکلات و مصیبات حیات زمینی، جبران شده و معیت خدا با صابران ظهور می‌یابد.

پذیرش این مسئله نیز کاملاً عقلانی‌ و فطری‌ست که بعد از حیات زمینی و تحمل دردها و فشارها، دورانی از حیات وجود داشته باشد تا صبر صابران پایمال نشود و اجرشان داده شود. پس کوچکترین ناراحتی، سختی و خاری به انسان مجاهد در راه خدا اصابت کند، در دوران رجعت جبران شده و انتقام گرفته می‌شود.

حسن‌بن‌شاذان واسطی نقل می‌کند؛ نامه‌ای به امام رضا(علیه‌السلام) نوشتم و از جفای مردم واسط شکایت کردم. ایشان توقیعی (نامه‌ای به خط خودشان) برایم نوشتند: «خدا از دوستان و اولیاء ما برای صبر در برابر دولت‌های باطل عهد و میثاق گرفته، پس تو هم به حکم پروردگارت صبر کن. زمانی که سرور مردم (مهدی) قیام کند، پیروان باطل را از قبر بیرون آورده تا انتقام دوستان مظلوم ما را از آنان بگیرد. در آن زمان اهل باطل گویند:

"يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا ۜ ۗ هَٰذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ"[2]؛ وای برما، چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟ این همان وعدۀ خداوند رحمان است.»[3]

در حقیقت رجعت وعدۀ حقی است که به صابران داده شده و ایشان در وجودشان آن را می‌یابند.

روایتی از امام صادق(علیه‌السلام) در تفسیر آیۀ 15 سورۀ احقاف آمده است:

"وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً"[4]؛ منظور از احسان، حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و منظور از والدین امام حسن و امام حسین(علیهما‌السلام) است.[5]

آنگاه دربارۀ امام حسین(علیه‌السلام) فرمودند: "حمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً"؛ مادرش او را با ناراحتى حمل مى‌كند و با ناراحتى وضع حمل مى‌نمايد.

حق‌تعالی، قبل از ولادت امام حسین(علیه‌السلام)، رسول خویش را از مصایبی که بر فرزندش خواهد آمد مطلع ساخت که او کشته خواهد شد و سپس خدا او را به دنیا باز می‌گرداند و یاری می‌کند تا دشمنانش را به قتل برساند و زمین ملک او شده و مقام امامت تا روز قیامت نصیب فرزندان او خواهد شد.

پس از این جریان، پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) حضرت فاطمه(علیها‌السلام) را از مصیبات امام حسین آگاه کرد و ایشان به اکراه به حسین حامله شد.

امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: آیا احدی را دیده‌اید که به فرزند پسری بشارت داده شود اما او را به ناراحتی حمل کند؟ هنگامی که او از کشته‌شدن فرزندش باخبر و ناراحت شد و دوست نداشت او را به دنیا آورد و با ناراحتی وضع حمل کرد.

این ناراحتی و سختی در دوران وضع حمل امام حسین(علیه‌السلام) بود که از شکم مادرشان نالۀ "اناالعطشان" می‌آمد و حضرت زهرا(‌علیها‌السلام) ناراحت بودند، اما در دوران رجعت صبر ایشان جبران خواهد شد.

همچنین می‌توان گفت امام حسین(علیه‌السلام) والدی‌ست که با سختی و کُره، بشریت را حمل کرده تا آنجا که خود و فرزندانش کشته شدند. و در جبران آن مصیبات، امامت از نسلشان برای نجات بشریت ظهور می‌کند، چنانکه در رجعت مالک زمین شده و دشمنان را از بین می‌برند و این امر لازمه‌اش صبر و استقامت است.

گرایش و اعتقاد به رجعت تنها در یک بینش، تفکر و التزام عقلی خلاصه نمی‌شود، بلکه آثار آن در عمل قابل مشاهده است. همانطور که توحید فقط باور به یگانگی خدا نیست و التزام به عبودیت، عبادت و عمل صالح را به همراه دارد.

وظیفۀ شیعیان، برای شناخت دوران ظهور و رسیدن به حقیقت آن، کنار زدن موانع و معرفت به سرّ و فلسفۀ غیبت است، اما در شرایط کنونی، معرفت به رجعت و ایمان قلبی به آن به عنوان رکن دین، باعث استقامت و صبر در ناملایمات عصر غیبت شده و افق تازه‌ای را به روی حقیقت‌جویان باز می‌کند. بدون شناخت رجعت، ایمان به دوران ظهور فایده‌ای ندارد و معرفت به رجعت باعث تلاش و مقاومت است.

بنابراین وظیفۀ اصلی یک شیعه در عصر حاضر شناساندن حقیقت رجعت و التزام عملی بعد از معرفت به آن است. به‌گونه‌ای که فرهنگ رجعت علاوه بر روحیۀ فردی به یک فرهنگ اجتماعی و روحیۀ جمعی تبدیل شود. برای این امر خطیر، مجاهدۀ علمی و عملی و صبر و استقامت لازم است تا قدرتمند شده و مجهز به نقل، عقل، استدلال و برهان شود.

اهل رجعت، نوع نگاه و سبک زندگی‌شان رجعتی است؛ یعنی زندگی فردی و شخصی ندارند و همه چیز از اولاد و اموالشان و... برای همگان جاری است. زندگی‌شان جریان دارد و به طور مستمر، رجعت را به عنوان فرهنگ شیعه و یکی از ارکان اصلی دین و عین اصول دین (توحید، عدل، معاد و نبوت و امامت) تبیین می‌کنند.

در حقیقت تمام اصول دین در رجعت نهفته شده و غایت حرکت انسان نیز در رجعت است. این مسئلۀ مهم بدون تقیه در ادعیه و زیارتنامه‌ها مکرراً بیان شده و بر هر انسانی واجب است در هر زمانی به این حقیقت اقرار کرده و عهد خود را به رجعت تجدید کند.

امام صادق(علیه‌السلام) در تفسیر آیۀ "وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى"[6] فرمود: رجعت برای پیامبر همان آخرت است.[7]

عبدالله‌بن جندب از امام کاظم(علیه‌السلام) نقل می‌کند که حضرت در سجدۀ شکر چنین فرمودند:

"اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُكَ وَ أُشْهِدُ مَلَائِكَتَكَ وَ أَنْبِيَاءَكَ وَ رُسُلَكَ وَ جَمِيعَ خَلْقِكَ أَنَّكَ‏ أَنْتَ اللَّهُ رَبِّی وَ الْإِسْلَامَ دِينِی وَ مُحَمَّداً نَبِيِّی وَ عَلِيّاً وَ ... الْحُجَّةَ بْنَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ‏ أَئِمَّتِي بِهِمْ أَتَوَلَّى وَ مِنْ أَعْدَائِهِمْ أَتَبَرَّأُ. اللَّهُمَّ إِنِّي أَنْشُدُكَ‏ دَمَ‏ الْمَظْلُومِ‏ ثَلَاثاً. اللَّهُمَّ إنّي انْشِدُكَ بِايوائِكَ عَلى‌ نَفْسِكَ لِأَعْدائِكَ لِتُهلِكنَّهُمْ بِايْدينا وَ ايْدِى‌ المُؤْمِنينَ، اللَّهُمَّ انّى‌ انْشِدُكَ بِايوائِكَ عَلى‌ نَفْسِكَ لِأَوليائِكَ لِتَظْفُرَنَّهُمْ بِعَدُوِّكَ وَ عَدُوِّهِم."

ابتدا به خدا، ملائکه، انبیاء، رسل و تمام خلق شهادت می‌دهد و بعد از آنکه ایمان به خدا، اسلام، پیامبر و ولایت امامان و برائت از دشمنانشان را بیان می‌کند، خدا را سه بار به خون مظلوم یعنی امام حسین(علیه‌السلام) قسم می‌دهد. آنگاه خدا را به وعده‌اش قسم می‌دهد که دشمنان را به دست مؤمنین هلاک کرده و ایشان بر دشمنان پیروز می‌شوند. و این وعدۀ تحقق‌یافته در رجعت ظهور پیدا می‌کند.

در دعای قنوت امام حسن عسگری(علیه‌السلام) نیز رجعت اینگونه ترسیم شده:

«... خدایا در موقف حساب، جایگاه او را به خاطر آنچه از امر تو به پا داشته والا گردان. با دیدن او پیامبرت و کسانی که دعوتش را پذیرفته و پیروی‌اش کردند شاد گردان... . و از او و یارانش تیرهای پرتاب شده از نیرنگ کینه‌توزان و بدخواهان را دور گردان. یارانی که پناهگاه و مونس آن حضرت قرار داده‌ای.»[8]

در ذکر تشهد نیز آمده است:

 "بسم الله و بالله و الحمد لله و الأسماء الحسنى كلها لله أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له و أشهد أن محمدا عبده و رسوله أرسله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لو كره المشركون"[9]

این عبارات تجدید بیعت با رجعت است. غلبۀ دین حق (اسلام) بر همۀ ادیان تحقق یافته ولی هنوز به ظهور نرسیده است. در دوران رجعت، پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) برمی‌گردند و اسلام بر همۀ ادیان غالب شده و دین الهی احیا می‌شود.

همچنین شبیه این عبارات در وصیت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) آمده که نشان‌دهندۀ اهمیت رجعت است. رجعت جزء ضروریات و واجبات دین بوده و امام در آخرین لحظات حیاتشان با آن تجدید عهد می‌کنند:

"هذا ما أوصى به علی‌بن‌ابیطالب أوصى أنه يشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له و أن محمدا عبده و رسوله أرسله بالهدى و دين الحق ليظهره‏ على الدين كله و لو كره المشركون‏."[10]

زنده شدن دین خدا و برپا داشتن عدالت نیز در دوران رجعت است (مربوط به قیامت نیست) که در زیارت جامعه کبیره به خوبی ترسیم شده است. مؤمنین در این زیارتنامه با رجعت به عنوان یک فرهنگ بیعت کرده، تجدید عهد می‌کنند و منتظر فراخوانی در این دوران هستند تا در دولت حضرات به تمکّن و فرمانروایی برسند:

"مُؤمِنٌ بِإيابِكُم، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِكُمْ، مُنْتَظِر لأمْرِكُم، مُرْتَقِبٌ لِدَولَتِكُم... وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّىٰ يُحْيِيَ اللّٰهُ تَعَالىٰ دِينَهُ بِكُمْ، وَيَرُدَّكُمْ فِي أَيَّامِهِ، وَيُظْهِرَكُمْ لِعَدْلِهِ، وَيُمَكِّنَكُمْ فِي أَرْضِهِ... وَيُحْشَرُ فِي زُمْرَتِكُمْ، وَيَكِرُّ فِي رَجْعَتِكُمْ، وَيُمَلَّكُ فِي دَوْلَتِكُمْ، وَيُشَرَّفُ فِي عافِيَتِكُمْ، وَيُمَكَّنُ فِي أَيَّامِكُمْ، وَتَقَرُّ عَيْنُهُ غَداً بِرُؤْيَتِكُمْ."

به بازگشتتان مؤمنم و رجعتتان را باور دارم و تصدیق می‌کنم. چشم به راه فرمان شما هستم و در انتظار دولت شما به سر می‌برم. یاری‌ام برای شما آماده است تا زمانی‌که خدا دینش را به وسیلۀ شما زنده کند و شما را در ایامش باز گرداند و برای عدالتش آشکارتان نماید و در زمینش شما را تمکن داده و پابرجا کند. خدایا مرا در گروه دوستانی قرار بده که در گروه شما محشور شده و در زمان رجعت و بازگشتتان دوباره به دنیا برمی‌گردند و در دولت شما به فرمانروایی رسیده و در زمان عافیت شما شرافت می‌یابند. و در روزگارتان اقتدار می‌یابند و فردا چشمشان به دیدار شما روشن می‌شود.

در این زیارتنامه اعتقاد به رجعت در چهار مرحله بیان شده است:

"مُؤمِنٌ بِإيابِكُم، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِكُمْ، مُنْتَظِر لأمْرِكُم، مُرْتَقِبٌ لِدَولَتِكُم..."

ایمان به بازگشت اهل‌بیت، تصدیق رجعت، انتظار برای امر ایشان و نگهبانی و دیده‌بانی برای دولت ایشان.

حضرت علی(علیه‌السلام) در خطبۀ مخزون می‌فرماید:

«وقتی خدا می‌خواهد باطن دل‌ها را آشکار سازد، آن را با وحی می‌گشاید و حکمت را در آن می‌کارد... . همانا ما اهل‌بیت دعوت خالصی داریم که خدا با آن حجت بالغه‌اش را آشکار کرده، نعمت سرشارش را تمام کرده و کرامت فراوان عطا می‌کند. کسی‌که به آن چنگ زند، به حکمت چنگ زده. خدا رحمتش را از آن می‌بخشد و دل‌ها را نورانی می‌کند. وزرهای گناهان را از شما برداشته، شفای صدورتان را تعجیل داده و امورتان را اصلاح می‌کند.

سلامی دائمی از ما به شما می‌رسد که به مدد آن، در دولت‌های روزگاران و قرار رحم‌ها، علم به سلامت خویش دارید؛ زیرا خداوند برای خود اقوامی را انتخاب کرده که دینش را برپا دارند و او را یاری کنند. کلمۀ اسلام و واجبات قرآن به سبب آنان آشکار شده و عمل به طاعت حق به سبب آن‌ها در شرق و غرب عالم صورت می‌گیرد.»[11]

در دعای مخصوص دحوالارض نیز دربارۀ رجعت آمده است:

"...وَاجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَابْعَثْنَا فِي كَرَّتِهِ حَتَّى نَكُونَ فِي زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ اللَّهُمَّ أَدْرِكْ بِنَا قِيَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَيَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَارْدُدْ إِلَيْنَا سَلامَهُ.»

خدایا، ما را از همنشینان و خاندانش قرار بده و در زمان بازگشتش ما را مبعوث کن تا در دوران او در شمار یارانش باشیم. خدایا درک قیامش را روزی ما کن و در روزگارش ما را حاضرکن و بر او درود فرست و سلام او را به ما برسان.

در زیارت وداع ائمه نیز رجعت به وضوح و بدون تقیه بیان شده:

"وَحَشَرَنِيَ اللّٰهُ فِي زُمْرَتِكُمْ، وَأَوْرَدَنِي حَوْضَكُمْ، وَأَرْضاكُمْ عَنِّي وَمَكَّنَنِي فِي دَوْلَتِكُمْ، وَأَحْيَانِي فِي رَجْعَتِكُمْ، وَمَلَّكَنِي فِي أَيَّامِكُمْ، وَشَكَرَ سَعْيِي لَكُمْ، وَغَفَرَ ذُنُوبِي بِشَفاعَتِكُمْ، وَأَقالَ عَثْرَتِي بِحُبِّكُمْ... ."

خدا مرا در شمار شما محشور کند و به حوض شما وارد نماید و شما را از من خشنود سازد. و در دولت شما قدرتی یابم و در زمان رجعت شما زنده شوم. و در ایام شما مالک و فرمانروا باشم و از سعیم برای شما تشکر کند و با شفاعت شما ذنوبم را بیامرزد و به محبت شما لغزشم را نادیده بگیرد.

همچنین هر روز در دعای عهد ایمان به رجعت را تجدید و تقویت کرده و با تمام وجود می‌خوانیم:

"اللّٰهُمَّ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي، شاهِراً سَيْفِي، مُجَرِّداً قَناتِي، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحاضِرِ وَالْبادِي"

خدایا اگر بین او و من مرگی حایل شد که بر بندگانت قطعی ساختی، مرا از قبر بیرون آور در حالی‌که کفن پوشیده‌ام و با شمشیر از نیام کشیده و نیزۀ برهنه به دعوت آن دعوت‌کننده در شهر و بادیه پاسخ ‌می‌دهم.

امام صادق(علیه السلام) برای زیارت تمام ائمه زیارتنامه‌ای را فرمودند که در بخشی از آن دربارۀ رجعت می‌خوانیم:

"اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيَارَةِ قَبْرِ ابْنِ نَبِيِّكَ وَ ابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ وَ تَقْتُلُ بِهِ عَدُوَّكَ فَإِنَّكَ وَعَدْتَهُ ذَلِكَ وَ أَنْتَ الرَّبُّ الَّذِي‏ (لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ)."

خدایا این زیارت را آخرین عهد و زیارت من به قبر پسر پیامبرت قرار مده و او را با مقامی محمود مبعوث کن تا با او دینت را یاری کنی و دشمنانت را به قتل برسانی. همانا تو خود به آن وعده داده‌ای و پروردگاری هستی که خلاف وعده نمی‌کنی.

در زیارت رجبیه نیز آمده است:

"وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكَاتُهُ وَتَحِيَّاتُهُ عَلَيْكُمْ حَتَّى الْعَوْدِ إِلَى حَضْرَتِكُمْ وَ الْفَوْزِ فِي كَرَّتِكُمْ وَ الْحَشْرِ فِي زُمْرَتِكُمْ."

و رحمت و برکات و تحیات خدا بر شما باد تا بازگشتم به محضر شما و رستگاری و فوز در حکومت شما و محشور شدن در زمرۀ شما.

فرازهایی از زیارت حضرت رسول و ائمۀ اطهار (علیهم‌السلام) در روز جمعه نیز اشاره به رجعت دارد:

"جِئْتُ انْقِطَاعاً إِلَيْكُمْ وَ إِلَى آبَائِكُمْ وَ وَلَدِكُمُ الْخَلَفِ عَلَى بَرَكَةِ الْحَقِ فَقَلْبِي لَكُمْ مُسَلِّمٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بِدِينِهِ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لاَ مَعَ عَدُوِّكُمْ إِنِّي لَمِنَ الْقَائِلِينَ بِفَضْلِكُمْ مُقِرٌّ بِرَجْعَتِكُمْ لاَ أُنْكِرُ لِلَّهِ قُدْرَةً وَ لاَ أَزْعُمُ إِلاَّ مَا شَاءَ اللَّهُ."

من منقطع از همه به سوی شما و پدران و فرزندان خلفتان برای ادراک برکات خدا آمده‌ام. پس قلب من تسلیم فرمان شماست و برای یاری شما مهیا و آماده‌ام تا روزی که خدا به دین خود حکم کند. پس با شما هستم نه با دشمنان شما. همانا من از کسانی هستم که قایل به فضل و اقرار کننده به رجعت شماست. قدرت خدا را انکار نمی‌کنم و گمان و عقیده‌ای جز آنچه خدا اراده کرده ندارم.

در زیارت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) نیز فرهنگ رجعت بیان شده:

"... موقن بآياتک، مؤمن برجعتک، منتظر لأمرک، مترقب لدولتک، آخذ بقولك، عامل بأمرک، مستجير بک، مفوض أمری إليک، متوكل فيه عليک، زائر لک. لائذ ببابک الذی فيه غبت و منه تظهر، حتى تمكن دينه الذی ارتضى، و تبدل بعد الخوف أمنا، و تعبد المولى حقا، و لا تشرك به شيئا"[12]

به نشانه‌هایت یقین داشته و به رجعت تو ایمان دارم. منتظر امرت هستم و نگهبان و دیده‌بان برای دولتت. کلام و قول تو را اخذ کرده و به تو پناه می‌برم. امرم را به تو تفویض کرده و در هر امر به تو توکل می‌کنم. زائر توام و به دری که در آن غایب شدی و از همان در هم می‌آیی و ظاهر می‌شوی پناه می‌برم، تا زمانی‌که دین پذیرفته شده تمکن یابد و امنیت به خوف تبدیل شده، مولی به حق عبادت شود و هیچ چیز شریک او نگردد.

دری که به آن پناه می‌بریم همان مشاهد مشرفه است که هر امامی از مشهد و قبر خود بلند شده و رجعت می‌کند. اجساد حضرات معصومین(علیهم‌السلام) نورانی‌ست و بعد از شهادتشان در زمین نمی‌ماند. یعنی جسد امام در مشاهدشان نیست؛ بلکه نور امام است که بعد از غیبت ایشان در آن مزار و قبر حضور دارد.

 


[1]- ضرورت یعنی بدون رجعت، خلقت، عدل و... زیر سؤال خواهد رفت و کار خدا عبث خواهد بود.

[2]- سورۀ یس، آیۀ 52.

[3]- الكافي (ط - الإسلامية)، ج 8، ص 247.

[4]- انسان را به احسان و نیکی به والدینش وصیت کردیم.

[5]- بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبارالأئمة الأطهار (ط - بيروت)، ج 43، ص 246.

[6]- سورۀ ضحی، آیۀ 4: و به يقين آخرت براى تو از دنيا بهتر است.

[7]- بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 53، ص 59: قَالَ: یَعْنِی الْکَرَّهْ هِیَ الْآخِرَهْ لِلنَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌وآله).

[8]- بحار الأنوار (ط - بيروت)، ص 82، ص 232: "اَللَّهُمَّ وَشَرِّفْ بِمَا اسْتَقْبَلَ بِهِ مِنَ القِيامِ بِأَمْرِکَ لَدي مَوْقِفِ الحِسابِ مُقامَهُ وَ سُرَّ نَبِيَّکَ مُحَمَّداً صَلَواتُکَ عليهِ وَ آلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلي دَعْوَتِهِ وَ … رُدَّ عَنْهُ مِنْ سِهامِ المَکايِدِ ما يُوَجِّهُهُ أَهْلُ الشَّنَئانِ إِلَيْهِ وَ إِلي شُرَکآئِهِ فِي أَمْرِهِ وَ مُعاوِنِيهِ عَلي طاعَةِ رَبِّهِ..."

[9]- من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 319.

[10]- الكافی (ط - الإسلامية)، ج 7، ص 51.

[11]- بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 53، ص 79: "اذا أراد الله إظهار ما فيها فتحها بالوحي، وزرع فيها الحكمة... . إنَّ منّا دعوة خالصة يظهر الله بها حجّته البالغة، ويتمَّ بها نعمه السابغة ويعطي بها الكرامة الفاضلة، من استمسك بها أخذ بحكمة، منها آتاكم الله‏ رحمته ومن رحمته نوّر القلوب، ووضع عنكم أوزار الذّنوب، وعجّل شفاء صدوركم وصلاح أُموركم، وسلام منّا دائماً عليكم، تعلمون به في دول الأيّام، وقرار الأرحام، فإنّ الله اختار لدينه أقواماً انتخبهم للقيام عليه، والنصرة له، بهم‏ ظهرت كلمة الإسلام، وأرجاء مفترض القرآن، والعمل بالطاعة في مشارق ‏الأرض ومغاربها."

12- المزار الكبير (لابن المشهدی)، ص 308.

 



نظرات کاربران

//