رجعت در قرآن

رجعت در قرآن

 

در ادامۀ بحث «رجعت» (جلسۀ 13، 13 رمضان 1444) به تبیین موضوع «رجعت در قرآن» می‌پردازیم.

رجعت یکی از ایام‌الله است و تنها در نگاه وحدت شخصیه معنا دارد. در هستی چیزی جز وحدت شخصیه وجود ندارد.

ابوبصیر می‌گوید دربارۀ آیۀ "وَ أَقْسَمُواْ بِاللهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لاَ یَبْعَثُ اللهُ مَن یَمُوتُ بَلَی وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ" با امام ­صادق(علیه‌السلام) صحبت کردم، ایشان فرمود: «ای ابا­بصیر! دربارۀ این آیه چه می‌گویی؟» گفتم: «مشرکان چنین ادّعا ­می‌کردند و برای پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) سوگند می‌خوردند که خدا مردگان را دوباره زنده­ نمی‌کند». فرمود: «وای بر هرکس که چنین تفسیری را گفته است! آیا مشرکان به خدا سوگند ­می‌خوردند یا به [بت‌های] لات و عُزّی؟!» عرض ­کردم: «فدایت شوم! پس آن را برایم معلوم و روشن ­کنید.» فرمود: «ای ابا­بصیر! هرگاه که قائم(عجل‌الله‌فرجه) ما ظهور­ کند، خداوند گروهی از شیعیان ما را زنده ­می‌کند؛ کسانی که قبضۀ شمشیرهایشان پیوسته بر دوششان (آمادۀ نبرد) است. خبر این امر به تعدادی از شیعیان ما که هنوز زنده‌اند، می‌رسد و می‌گویند: «فلانی و فلانی و فلانی از قبر خود برخاسته‌اند و همراه قائم(عجل‌الله‌فرجه) هستند و همچنین این خبر به گروهی از دشمنان ما می‌رسد و می‌گویند: «ای شیعیان! چقدر شما دروغگو هستید که این دولت شماست و شما دربارۀ آن هر دروغی بخواهید می‌گویید. به خدا هرگز چنین کسانی نه زنده بوده‌اند و نه تا قیامت، زندگی­ خواهند­ کرد» و لذا خداوند در اینجا سخن آن‌ها را حکایت کرده ­است: "وَأَقْسَمُواْ بِاللهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لاَ یَبْعَثُ اللهُ مَن یَمُوتُ".[1]

در روایت دیگری آمده است که امام باقر(علیه‌السلام) در بیان قسمتی از آیۀ 22 سورۀ نحل فرمودند: «و اما سخن خداوند که می‌فرماید: "فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ"؛ یعنی آن‌ها ایمان ندارند که رجعت حق است.»[2]

از امام علی(علیه‌السلام) نقل شده که آنچه برای ردّ منکرین رجعت کافی است، این آیه است که می‌فرماید: "وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ"[3]؛ یعنی در دنیا محشور می‌شوند.[4]

از امام صادق(علیه‌السلام) روایت شده که ایشان می‌فرماید: «ابلیس گفت: "أَنْظِرْنِی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ"[5] ولی خداوند از این خواستۀ او ابا نمود و فرمود: "فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ. إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ"[6]. وقتی روز معیّن معلوم برسد، ابلیس در تمام پیروانش از زمان خلقت آدم تا روز معیّن معلوم، ظاهر می‌شود و این آخرین بازگشتی است که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) دارد.»[7]

در روایت آمده است که امام صادق(علیه‌السلام) برای اثبات وجود ثواب و عقاب در همین دنیا، به چند آیه استدلال می‌کنند از جمله آیات زیر:

"يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ. فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ. خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ"[8]

امام می‌فرماید در این آیه عبارتِ "مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ" آمده است، درحالی‌که در قیامت آسمان و زمین تبدیل می‌شوند.

"النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا"[9]

در این آیه هم عبارت صبح و شام آمده است که امام می‌فرماید صبح و شام در دنیاست و در قیامت، صبح و شام وجود ندارد.[10]

رجعت در سوَر طواسین

طَواسین نامی است برای سوره‌های شعراء و قصص که با «طسم» و سورۀ نمل که با «طس» شروع می‌شوند.[11] این سه سوره، از سوره‌های مکی هستند.

سوره‌های شعراء و قصص بعد از حروف مقطعه با این آیه اغاز می‌شوند: "تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ" و سورۀ نمل با این آیه: "تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُبِينٍ". از مشاهدۀ این تشابه در آغاز سوره‌ها می‌توان به وجود ارتباط بین مضمون کلی این سوره‌ها پی برد.

این سه سوره یک مجموعۀ واحد هستند. محور این سه سوره، این قول خداوند است که می‌فرماید: "تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ"[12]

نظم خاصی در سور طواسین وجود دارد که در سوره‌های دیگر وجود ندارد، به گونه‌ای که حقیقت جامع قرآن در ابعاد ظاهری و باطنی یکجا در این سه سوره دیده می‌شود. بعضی موارد این نظم خاص عبارت است از:

  • ترتیب توقیفی سور طواسین[13]؛ ترتیب قرار گرفتن سوره‌ها در مصحف این گونه است: سورۀ شعراء (26)، نمل (27) و قصص (28).
  • از نظر نزول و تعداد آیات به هم نزدیک هستند. سورۀ شعراء 227 آیه، سورۀ نمل 93 آیه و سورۀ قصص 88 آیه دارند. در ترتیب نزول، سورۀ شعراء چهل‌وهفتمین سوره، سورۀ نمل چهل‌وهشتمین سوره و سورۀ قصص چهل‌ونهمین سوره هستند.
  • افتتاح و اختتام سور طواسین نزدیک به هم است. هر سه سوره با تأکید به تمسک به قرآن ختم شده‌اند. در هر سه سوره قصۀ حضرت موسی بیان شده است.
  • شیوۀ بیان قصص انبیا در سور طواسین یکسان است. در این سوره‌ها غرض از بیان قصص انبیا بیان شده است. غرض، عبرت گرفتن و استفادۀ از قصص انبیا در تهذیب نفوس و قوام اخلاق است.
  • در هرسه سوره تسلیت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با بیان قصص انبیا وجود دارد:

در سورۀ شعراء پیامبر را از تأسف خوردن به خاطر رویگردانی مشرکان، برحذر می‌دارد و می‌فرماید: "لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ"[14]

در سورۀ نمل می‌فرماید: "إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ"[15] و می‌فرماید: "وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ"[16]

در سورۀ قصص می‌فرماید: "وَلَا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آيَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَادْعُ إِلَىٰ رَبِّكَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ"[17]

در ادامۀ این بحث، چگونگی تسلیت خداوند به پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در سورۀ شعراء را ملاحظه می‌کنیم. خداوند در آیۀ 3 از این سورۀ مبارکه می‌فرماید: "لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ"

مشابه این آیه در آیات سورۀ انعام آمده است که می‌فرماید:

"قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَۖ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ. وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَىٰ مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّىٰ أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ"[18]

ما می‌دانیم که گفتار آن‌ها، تو را غمگین می‌کند؛ ولی (غم مخور! و بدان که) آن‌ها تو را تکذیب نمی‌کنند؛ بلکه ظالمان، آیات خدا را انکار می‌نمایند. پیش از تو نیز پیامبرانی تکذیب شدند؛ و در برابر تکذیب‌ها، صبر و استقامت کردند؛ و (در این راه) آزار دیدند، تا هنگامی که یاری ما به آن‌ها رسید. (تو نیز چنین باش! و این، یکی از سنت‌های الهی است؛) و هیچ چیز نمی‌تواند سنن خدا را تغییر دهد؛ و اخبار پیامبران به تو رسیده است.

یاری خدا که به پیامبران گذشته رسید، عذاب قومشان بود. پس یاری خدا به پیامبر اسلام چه بود، درحالی‌که امت ایشان هیچ گاه عذاب نشدند؟ یاری آن حضرت در رجعت اتفاق می‌افتد.

"وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ"[19]

و اگر اعراض آن‌ها بر تو سنگین است، چنانچه بتوانی نقبی در زمین بزنی، یا نردبانی به آسمان بگذاری (و اعماق زمین و آسمان‌ها را جستجو کنی، چنین کن) تا آیه (و نشانه دیگری) برای آن‌ها بیاوری! (ولی بدان که این لجوجان، ایمان نمی‌آورند!) امّا اگر خدا بخواهد، آن‌ها را (به اجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولی هدایت اجباری، چه سودی دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش!

"إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَىٰ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ"[20]

تنها کسانی (دعوت تو را) می‌پذیرند که گوش شنوا دارند؛ امّا مردگان، خدا آن‌ها را برمی‌انگیزد؛ سپس به سوی او بازمی‌گردند.

«برانگیختن مردگان» اشاره به زمان رجعت دارد.

بعد از مرور آیات سورۀ مبارکۀ انعام به آیۀ مورد بحث از سورۀ شعراء برمی‌گردیم.

صفت بارز حضرت رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) حبیب‌الله است. لازمۀ محبت داشتن به خدا، محبت داشتن به مخلوقات اوست. یکی از مخلوقات خدا که دربرگیرندۀ همۀ آن‌هاست، انسان است. لازمۀ این محبت این است که می‌خواهد آنچه را از محبت خدا می‌چشد به همه نشان دهد. عاشق هیچ گاه نمی‌خواهد خودش را نشان دهد، بلکه همواره می‌خواهد معشوق را به دیگران نشان دهد و به همین خاطر است که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) "بَاخِعٌ نَفْسَكَ" بود.

 

 

 


[1]- الکافی، ج۸، صص۵۰ و 51 : "قُلْتُ لِأَبِي‌عَبْدِاللَّه‏(علیه‌السلام) قَوْلُهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى "وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ‏ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ‏ لا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ بَلى‏ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ" قَالَ فَقَالَ لِي يَا أَبَا بَصِيرٍ مَا تَقُولُ فِي هَذِهِ الْآيَةِ قَالَ قُلْتُ إِنَّ الْمُشْرِكِينَ يَزْعُمُونَ وَ يَحْلِفُونَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّ اللَّهَ لَا يَبْعَثُ الْمَوْتَى قَالَ فَقَالَ تَبّاً لِمَنْ قَالَ هَذَا سَلْهُمْ هَلْ كَانَ الْمُشْرِكُونَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ أَمْ بِاللَّاتِ وَ الْعُزَّى قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَوْجِدْنِيهِ قَالَ فَقَالَ لِي يَا أَبَا بَصِيرٍ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا بَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِ قَوْماً مِنْ شِيعَتِنَا قِبَاعُ سُيُوفِهِمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيَبْلُغُ ذَلِكَ قَوْماً مِنْ شِيعَتِنَا لَمْ يَمُوتُوا فَيَقُولُونَ بُعِثَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ مِنْ قُبُورِهِمْ وَ هُمْ مَعَ الْقَائِمِ فَيَبْلُغُ ذَلِكَ قَوْماً مِنْ عَدُوِّنَا فَيَقُولُونَ يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ مَا أَكْذَبَكُمْ هَذِهِ دَوْلَتُكُمْ وَ أَنْتُمْ تَقُولُونَ فِيهَا الْكَذِبَ لَا وَ اللَّهِ مَا عَاشَ هَؤُلَاءِ وَ لَا يَعِيشُونَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَالَ فَحَكَى اللَّهُ قَوْلَهُمْ فَقَالَ وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوت‏"

[2]- بحارالأنوار، ج۳۶، ص104.

[3]- سورۀ نمل، آیۀ 83 : (به خاطر آور) روزی را که ما از هر امّتی، گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می‌کردند محشور می‌کنیم؛ و آن‌ها را نگه می‌داریم تا به یکدیگر ملحق شوند!

[4]- بحارالأنوار، ج53، ص118.

[5]- سورۀ ص، آیۀ 79.

[6]- سورۀ ص، آیات 80 و 81.

[7]- بحارالأنوار، ج53، ص42 : "إِنَّ إِبْلِيسَ قَالَ أَنْظِرْنِي إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ فَأَبَى اللَّهُ ذَلِكَ عَلَيْهِ قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ‏ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ظَهَرَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فِي جَمِيعِ أَشْيَاعِهِ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ وَ هِيَ آخِرُ كَرَّةٍ يَكُرُّهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ"

[8]- سورۀ هود، آیات 105 تا 107.

[9]- سورۀ غافر، آیۀ 46 : عذاب آن‌ها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه می‌شوند.

[10]- بحارالأنوار، ج6، ص218.

[11]- رامیار، تاریخ قرآن، ص۵۹۷.

[12]- سورۀ بقره، آیۀ 252.

[13]- منظور از «توقیفی» بودن سوره‌های قرآن این است که ترتیب سوره‌ها در مصحف را از سوی خدا و وحی شده به پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بدانیم.

[14]- سورۀ شعراء، آیۀ 3 : گویی می‌خواهی جان خود را از شدّت اندوه از دست دهی به خاطر اینکه آن‌ها ایمان نمی‌آورند!

[15]- سورۀ نمل، آیۀ 80 : مسلّماً تو نمی‌توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی، و نمی‌توانی کران را هنگامی که روی برمی‌گردانند و پشت می‌کنند فراخوانی!

[16]- سورۀ نمل، آیۀ 70 : از (تکذیب و انکار) آنان غمگین مباش، و سینه‌ات از توطئۀ آنان تنگ نشود!

[17]- سورۀ قصص، آیۀ 87 : و هرگز (آن‌ها) تو را از آیات خداوند، بعد از آنکه بر تو نازل گشت، بازندارند! و به سوی پروردگارت دعوت کن، و هرگز از مشرکان مباش!

[18]- سورۀ قصص، آیات 33 و 34.

[19]- سورۀ قصص، آیۀ 35.

[20]- سورۀ قصص، آیۀ 36.

 



نظرات کاربران

//