تربيت نسل ۲

مهسا، چهارده سالگی‌اش را می‌گذراند. تازگی‌ها راجع به همه چیز فکر می‌کرد. افکار درهم و برهمی داشت که درست و غلطشان را تشخیص نمی‌داد. گاهی در خودش فرو می‌رفت و حواسش به اطراف نبود. دوست داشت کسی را پیدا کند که جواب سؤال‌هایش را بداند؛ اینکه چرا باید حجاب داشته باشد یا نماز بخواند؟ از کجا معلوم دین اسلام برحق است؟ و ده‌ها سؤال دیگر.

در میان اطرافیانش آدم‌های مؤمنی را می‌شناخت؛ ولی سراغ آن‌ها نمی‌رفت. آخر، اخلاق خوبی نداشتند. دین را زوری به خورد بچه‌هایشان می‌دادند.

تازگی‌ها معلم پرورشی جدیدی به مدرسه‌شان آمده بود که مهسا خیلی دوستش داشت. بعد از آمدن او دیگر نماز جماعت مدرسه اجباری نبود. فعالیت‌های جذاب و متنوع فرهنگی در مدرسه برپا شده بود. هر از گاهی هم دورهمی‌های دوستانه‌ای با حضور معلم پرورشی و دانش‌آموزان برگزار می‌شد و با هم گپ‌وگفت‌ داشتند. معلم، حرف‌های همه را می‌شنید و آگاهانه و صبورانه جواب می‌داد. 

حالا مهسا دلش یک جورهایی بود؛ انگار خدا را تازه شناخته و پیدا کرده بود. آنقدر دوستش داشت که دلش می‌خواست به همۀ حرف‌های او عمل کند.

 

گام‌های اساسی در تربیت نسل 2

لزوم شناخت اصول تربیت 1

وقتی می‌توانیم به سوالات تربیتی پاسخ صحیح دهیم که اولا: درک و شناخت درستی از اصول تربیت داشته باشیم؛

ثانیا: خودمان با این اصول، حرکت عملی و بنیشی کنیم نه اینکه فقط آن ها را یاد بگیریم و در ذهنمان انباشته سازیم.



نظرات کاربران

//