شرح حدیث نورانیت

(7جلسه)

 

ائمه(عليهم‌السلام) چشمه‌ی حقایق و معارف عالم بوده‌اند؛ اما اغلب آنچه این چشمه را به جوش می‌آورده، طلب و سؤالِ جان اصحاب بوده است. روایت شده روزی ابوذر و سلمان، نزد حضرت علی(عليه‌السلام) رفتند و خواستند تا ایشان را به نورانیتش بشناسند. و آنجا بود که حضرت(عليه‌السلام) پس از تشویق آن دو به عنوان دو یار متعهد خود، حقایق عالی را در معرفت مقام نورانیت، در اختیار شیعیان و طالبان قرار دادند.

طبق حدیث نورانیت، ایمان احدی به كمال نمی‌رسد، مگر آنکه قلبش ممتحن باشد و به کنه نورانیت امام، معرفت پیدا کند. ایمان، سیم رابط بین خاك و عالم پاك، و آن ریزشی از افاضات الهی بر وجود مؤمن است که او را در وجود، حركت می‌دهد و از عالم دانی اسفل‌سافلین به اعلی‌علّیین می‌كشاند. حضرت(عليه‌السلام) می‌فرماید: اگر مرا به نورانیت نشناسید، این ایمان، ناقص است؛ یعنی آن قدر نیست كه استعدادهای کمالی نهفته در وجود شما را به ظهور برساند.

در واقع ما برای عروج به مراتب عالی انسانی، چاره‌ای جز معیت با ولایت نداریم؛ و لازمه‌ی این معیت، معرفت به مقام نورانیت است. معیتی که نه در مكان است و نه در زمان؛ بلکه معیت در وجود است. در این مبحث، ضمن بیان خطبه‌ی نورانیت، مصادیق عینی و عملی برای رسیدن به این نوع شناخت، و همچنین شرایطی که انسان را آماده‌ی ادراک این مقام می‌کند، مطرح و شرح داده شده است.



نظرات کاربران

//