علل انحراف کوفیان

(13جلسه)

 

به راستی کوفیان چه کردند که هنوز که هنوز است، وقتی از دالان تاریخ به کوفه می‌نگریم، لکه‌ی ننگ آشکار بر دامان این مردمان به چشم می‌خورد؟! آن‌ها که با فرزند پیامبرشان دشمنی نداشتند! آن‌ها که خود به این نتیجه رسیدند که دیگر طاقت ظلم یزید را ندارند و هیچ کس نمی‌تواند به دادشان برسد، مگر حسین‌بن‌علی(عليه‌السلام)! و همین بود که برای امام(عليه‌السلام) نامه نوشتند و عاجزانه از او یاری خواستند. پس چه شد؟

آن‌ها که با شور و شوق فراوان، منتظر امامشان بودند! وقتی مسلم‌بن‌عقیل آمد، صحن مسجد کوفه، مملو از جمعیتی شد که بی‌صبرانه خواستار بیعت با او بودند. آیا این‌ها همه، حاکی از ایمان کوفیان نیست؟ پس چرا ایمانشان رنگ باخت؟

آری؛ دردشان این بود که به امام(عليه‌السلام) معرفت نداشتند و آنجا هم که امام را طلب کردند، باز نفهمیدند که دارند چه می‌کنند! طلبشان فقط صوری و احساسی بود و لذا تطمیع و تهدید و تزویر یزیدی، دستشان را از حبل امام(عليه‌السلام) کوتاه کرد. البته معرفت هم خود، موهبتی است که باید از خدا خواست: "اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَكَ ضَلِلْتُ عَنْ دِینِی"؛ لکن باید قلب را برای پذیرش این موهبت، آماه کرد. قلبی که اسیر دنیا شده، به محبت سطحی امام اکتفا کرده و سختی تبعیت را متحمل نشده، همان قلب کوفی‌صفت است که حامل معرفت نمی‌شود!

بیایید کوفیان را بهتر بشناسیم، تا ما تکرار کوفه نشویم!



نظرات کاربران

//