بررسی مکاتب التقاطی

(9جلسه)

 

هدف از خلقت انسان، کمال و قرب الهی است. لذا فطرت او، در تب و تابِ رسیدن به این هدف بوده و مانند تشنه‌ای در جستجوی آن است. در این میان، بسیارند گروه‌ها و مکاتبی که حرف و سلیقه‌ی باطل خود را در جلوه‌ی حق، به او نشان می‌دهند و گمراهش می‌کنند. اما راستی آبشخور پاک و زلال حقیقت، کدام است؟

در روایات آمده زمانی در میان امت پیامبر(صلّی‌الله‌عليه‌وآله) چنان اختلاف می‌شود که امت، هفتاد و سه فرقه می‌شوند و از این همه، فقط یک دسته اهل نجات‌اند و بقیه در هلاکت‌اند. اما مگر بنیان‌گذاران این فرقه‌ها و مکاتب، همه از مسلمانان و از صاحبان علم نیستند؟ پس از کجا بفهمیم کدام بر حقّ‌اند؟ با چه معیاری می‌توان سره را از ناسره تشخیص داد؟

روایت داریم که: "عَلِی(عليه‌السلام) مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی(عليه‌السلام)"؛ پس زیباترین مکاتب عرفانی و فلسفی، اگر در صراط مستقیم ولایت امیرالمؤمنین(عليه‌السلام) نباشند، حق نیستند و نمی‌توانند انسان را به جایی برسانند، بلکه باعث هلاکت‌اند. چنان‌که می‌بینیم شیطان، خیلی‌ها را با عناوین چشم‌گیر حکمت یونانی، علم، عرفان، مکاشفه، هیپنوتیزم، احضار روح، جلسات ذکر، دعانویسی و... گمراه کرده و به بیراهه کشانده است! پس برای اینکه بتوانیم شیطان را در ابعاد گوناگونش رجم کنیم و از خود برانیم، باید در مسیری برویم که خط ولایت به ما نشان می‌دهد؛ و آن، کدام مسیر است؟...

مبحث "بررسی مکاتب التقاطی" برای شناخت بیشتر در این باره، به ما کمک می‌کند.

 



نظرات کاربران

//