عباس(سلام‌الله‌علیه)؛ سقایِ میِ طهور حسین-علیه‌السّلام

اگردر مسیر سلوک، بربراق عشق حسین(علیه‌السّلام) و سفینۀ نجات او سوار شویم، همان‌گونه که یارانش را بُرد، ما را نیز خواهد بُرد. اما به شرطی که مانند عبّاس(علیه‌السّلام)، مؤدب در مسیر وارد شویم. عباس(علیه‌السّلام)، در مقابل حسین(علیه‌السّلام) چنان ادب و رسم دلدادگی را به‌جا آورد که "ابن فاطمه" شد. ابوفاضلی شد که با تمام وجود، معشوق را به نمایش گذاشت. او کسی بود که با شنیدن نامش، لشکری از هم فرو می‌پاشید؛ اما تمام این قدرت و شوکت خود را به پای حسین(علیه‌السّلام) ریخت و سرداری خود را در لشگر، فانی آب‌آوری و سقایت برای حسین(علیه‌السّلام) و طفلانش کرد و در نهایت سر به سینۀ مولایش جان داد.           

عبّاس(علیه‌السّلام)، ابوفاضل و سقای حسین(علیه‌السّلام) است. اما نه سقای آب، بلکه سقایِ میِ طهور حسینی، او باب‌الحسین(علیه‌السّلام) است. باید دست دردستِ عشقش بسپاریم تا عبّاس‌گونه، دست‌های خودیِ ما را بِبُرد، جانمان را تشنه کند؛ و عاقبت خودش بیاید و ما را در آغوش بکشاند و بِبَرد. اما اگر تسلیم عشقش نشویم، راه بسیار سختی در پیش خواهیم داشت؛ که "ان أمامکُم عَقبة الکئودة و منازل المخوفة".[1]

برگرفته از کتاب "تأثیر امام در تعدیل عواطف"، جلد اول. صفحات 132 و 133.

 


[1].بحارالانوارج68ص263



نظرات کاربران